مادرش كنيزى به نام سوسن، ابو محمّد حسن بن علىّ الرّفيق،
مادرش كنيزى به نام سمانه و كنيه آن بانو امّ الحسن، أبو القاسم محمّد بن الحسن او
حجّت اللَّه القائم است، مادرش كنيزى است به نام نرجس. درود خدا بر همگى آنان باد.
مصنّف (شيخ صدوق) گويد:
اين حديث اين گونه با بردن نام از حضرت قائم 7 روايت شده است ولى عقيده
من اين است كه ذكر كردن نام آن حضرت جائز نيست.
توضيح: «در اين حديث چند
نكته قابل تأمّل و لازم به تذكّر است:
1- برخى از روات اين
حديث مجهول و ناشناختهاند، مانند: ابو نضره، صدقة بن ابي موسى، عبّاس بن ابي
عمرو، محمّد بن سعيد بن محمّد، و محمّد بن عبد الرّحيم.
2- اين حديث كه به حديث
لوح معروف است، همان طور كه در حديث بعدى ملاحظه مىشود، به گونه ديگر نيز روايت
شده است، در اين حديث، حضرت زهراء عليها السّلام فرمودهاند: «نهى شده است از
اينكه كسى به آن دست بزند مگر اينكه پيغمبر باشد يا وصىّ پيغمبر يا اهل بيت پيغمبر»،
ولى در حديث بعدى چنين آمده است: «پس مادرت فاطمه آن را به من داد و من آن را
خواندم و نسخهبردارى كردم». اين دو مطلب كاملا با يك ديگر مغايرند و نياز به
توجيه دارد.
3- مورّخان و شرح حال
نويسان، نوشتهاند كه جابر در سال 78 هجرىّ در مدينه وفات كرد و برخى نيز سال 73،
برخى 74 و برخى 77 ذكر نمودهاند و بالجمله همگى اتّفاق دارند بر اينكه جابر قبل
از سال 80 هجرىّ وفات نموده، و حال آنكه وفات امام باقر 7 در سال 114 و
به قولى 116 هجرىّ بوده است،