responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 636

حضرت فرق باز ميكردند[1] و إلّا آن را به حال خود گذاشته و در هر حال در مواقعى كه موى خود را بلند ميكردند بلندى مو از لاله گوش تجاوز نميكرد، رنگشان درخشان بود، پيشانى پهن و ابروانى كشيده و كمانى داشتند، و ابروان آن حضرت در عين كشيده بودن، كامل و پر مو بود ولى پيوسته نبود، و هر گاه عصبانى مى‌شدند، رگ ميان ابروهايشان متورّم ميشد، بينى آن حضرت باريك و در وسط كمى برجسته بود، نورانيّتى داشتند كه هميشه آن حضرت را در بر داشت، بقسمى كه كسى كه در او تأمّل نداشت متكبّرش فكر ميكرد.

محاسن آن حضرت كوتاه و پر پشت بود، و گونه‌هايشان هموار و كم گوشت، دهانشان بزرگ‌[2] و دندانهايشان سفيد و برّاق بود، رشته مويى نازك از گردن يا سينه تا ناف داشتند، گردن او گوئى تنگى نقره فام بود.

خلقتى همگون داشتند، بدنشان فربه بود و در عين حال سينه و شكم در يك سطح قرار داشت، شانه‌هايى پهن و عضلانى و بدنى سفيد و نورانى داشتند.

از زير گردن آن حضرت تا ناف، رشته مويى نازك مثل يك خط قرار داشت، پايين سينه و شكم مبارك ايشان و ساير قسمتها عارى از مو بود، و در


[1]- ابن اثير در« النّهاية» در مادّه« عقص» گويد: در اين جمله لفظ« عقيقته» مشهورتر از« عقيصته» ميباشد زيرا آن حضرت موهاى خود را نمى‌بافتند( و يا در پشت سر به صورت بافته شده عمل نمى‌كردند) مترجم گويد: به معنى موى جمع شده بر روى سر ميباشد.

[2]- بزرگى دهان در بين عربها حسن بوده است( معانى الاخبار ص: 85).

نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 636
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست