responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 521

گذارده فرمودند: اين، وصف تو است اى ابا الحسين! ه- عبد اللَّه بن سيابه گويد: ما هفت نفر بوديم كه به مدينه و به خدمت حضرت صادق 7 رسيديم، حضرت فرمودند: آيا از عمويم زيد خبرى داريد؟

گفتيم: او خروج (قيام) كرده است، حضرت فرمودند: اگر خبرى بدست آورديد مرا نيز مطّلع كنيد. چند روزى بود كه در مدينه بوديم كه پيكى از طرف بسّام صيرفىّ نزد ما آمد و نامه‌اى با خود آورد، در آن نامه چنين آمده بود: «زيد ابن علىّ 7 در روز چهارشنبه اوّل صفر خروج كرد و روز چهارشنبه و پنجشنبه نيز بهمان حال بود و روز جمعه كشته شد و فلانى و فلانى نيز به همراه وى كشته شدند». ما بخدمت حضرت صادق 7 رسيديم و نامه را به حضرتش تقديم كرديم، حضرت نامه را خواند و گريست و سپس فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌»، اجر خود را در اين مصيبت از خدا طلب مى‌كنم، او واقعا عموى خوبى بود، عمويم مردى بود براى دنيا و آخرت ما، قسم به خدا،

نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 521
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست