حضرت فرمودند: به او سلام برسان و بگو متوجّه منظور شما شدم،
و إن شاء اللَّه خودم فردا صبح خواهم آمد.
نوفلىّ ادامه داد: وقتى
ياسر رفت، حضرت رو به ما كرده فرمودند: نوفليّ! تو عراقىّ هستى و عراقىّها طبع
ظريف و نكتهسنجى دارند، نظرت در باره اين گردهمائى از علماى اديان و اهل شرك
توسّط مأمون چيست؟ عرضكردم:
ميخواهد شما را
بيازمايد، و كار نامطمئنّ و خطرناكى كرده است، حضرت فرمودند: چطور؟ عرض كردم:
متكلّمين و اهل بدعت، مثل علماء نيستند، چون عالم، مطالب درست و صحيح را انكار
نمىكند، ولى آنها همه، اهل إنكار و مغالطهاند، اگر بر اساس وحدانيّت خدا با آنان
بحث كنيد، خواهند گفت:
وحدانيّتش را ثابت كن، و
اگر بگوئيد: محمّد 6 رسول خداست، مىگويند: رسالتش را ثابت
كن، سپس مغالطه مىكنند و باعث مىشوند خود شخص، دليل خود را باطل كند و دست از
حرف خويش بردارد، قربانت گردم،