responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 314

بشنود. فضل بن سهل نيز آنان را فراخواند و مأمون را از حضور آنان مطّلع نمود.

مأمون دستور داد، ايشان را نزد او ببرند، سپس بعد از خوش آمد گويى به آنان چنين گفت: شما را براى امر خيرى فرا خوانده‌ام، مايلم با پسر عمويم كه از مدينه به اينجا آمده مناظره كنيد، فردا أوّل وقت به اينجا بياييد و كسى از اين دستور سرپيچى نكند، آنها نيز اطاعت كرده و گفتند: إن شاء اللَّه فردا اوّل وقت در اينجا حاضر خواهيم بود.

نوفلىّ گويد: ما در نزد امام رضا 7 مشغول صحبت بوديم كه ناگاه «ياسر»، خادم حضرت رضا 7 وارد شده گفت: مولاى من! امير المؤمنين به شما سلام رسانده و فرمود: برادرت فدايت باد! علماى اديان مختلف، و علماى علم كلام همگى نزد من حضور دارند، آيا تمايل داريد نزد ما بيائيد و با آنان بحث و گفتگو كنيد؟ و اگر تمايل نداريد خود را به زحمت نيندازيد، و اگر دوست داشته باشيد ما به خدمت شما بيائيم، براى ما مشكل نيست،

نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 314
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست