است يا أبا الحسن؟ عيال و فرزندانتان چطور هستند؟ عيال و
فرزندان پدرتان چطورند؟ چطوريد، اوضاع و احوال چطور است؟
و دائما از اين قبيل سؤالها
مىكرد و حضرت مىفرمود: خوب است، و زمانى كه براى رفتن، از جا برخاست، رشيد خواست
برخيزد كه حضرت او را قسم داد و برجا نشاند و او را در بغل گرفت و خداحافظى كرد.
مأمون ادامه داد: من از
ساير برادرانم، نسبت به پدرم جسورتر و جرىتر بودم. بعد از رفتن موسى بن جعفر به
پدرم گفتم: يا أمير المؤمنين! با اين مرد رفتارى كردى كه با هيچ يك از اولاد و
احفاد مهاجرين و انصار و بنى هاشم، چنين نكردى. اين مرد كه بود؟ هارون گفت: پسرم!
او، وارث علم تمام پيامبران است، او موسى بن جعفر بن محمّد است، اگر علم صحيح را
مىخواهى، نزد او است. مأمون گفت: از آن وقت، محبّت آنان در دلم ريشه دوانيد.
13- عليّ بن ابراهيم بن
هاشم از پدرش گويد: از يكى از شيعيان شنيدم كه