زراعت معلّم است پس محبّت آن از براى خداست،
بلكه زياده بر[1] اين
مىگوييم:
هركه جمع كند مهمانها را و طعامهاى لذيذ از براى ايشان مهيّا كند از
براى رضاى خدا و محبّت به طبّاخى داشته باشد كه طعام را خوب پزد[2]
از جمله محبّان از براى خدا خواهد بود. و همچنين هرگاه محبّت به كسى داشته باشد
كه متولّى رسانيدن صدقات به مستحقّان شود البتّه كه محبّت آن در راه خدا خواهد
بود، بلكه زياده بر اين مىگوييم: هركه خادمى داشته باشد كه متوجّه شستن جامه و
جاروب كردن خانه و پختن طعام شود از آن راه]m
.a 541[ كه
به وسيله آن فارغ خواهد بود از براى علم و عمل و مقصود آن از[3]
تحصيل خادم فارغ بودن از براى عبادت باشد البتّه كه محبّت آن در راه خدا خواهد
بود.
و امّا قسم چهارم آن است كه محبّت از براى خدا و در راه خدا باشد نه
از براى آنكه به علم و عملى برسد يا آن را وسيله امرى سازد سواى ذات آن[4]. و اين عالىترين درجههاست و
دقيقتر و خفىتر از همه است. و اين قسم نيز ممكن است زيرا كه از آثار غلبه محبّت
آن است كه تعدّى كند از محبوب به هرچه متعلّق به محبوب و مناسب او باشد اگرچه دور
باشد، پس هركه محبّت شديدى به كسى داشته باشد دوست خواهد داشت دوستِ او را و[5] محبوبِ او را و خادمِ او را و كسى
را كه محبوب وى مدحِ او را كند و كسى را كه مسارعت به رضاى محبوب او كند. مجنون
عامرى گفته: