البتّه اين چنين طايفه را مىرسد كه به دلها
باطن آسمانها و زمين را بشناسد، از براى آنكه دلهاى ايشان از عالَم غيب است. و از
براى اين است كه خداى عزّ وجلّ در بسيار[1]
موضعى از قرآن ترغيب[2] بر[3] نظر در ملكوت نموده، چنانچه
فرموده: «أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ
السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ
يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ»[4] يعنى
آيا نظر و تأمّل نمىكنند در باطن آسمانها و زمين و آنچه خدا آفريده از چيزها؟ و
نظر نمىكنند در اين كه گاه باشد اجل ايشان رسيده باشد. و هرگاه به اين قرآن ايمان
نياورند[5] پس به چه
سخنى بعد از اين ايمان خواهند آورد؟!
و فرموده: «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ
مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»[6] يعنى همچنين مىنماييم به ابراهيم باطن آسمانها و زمين را و از
براى آنكه از جمله[7] صاحبان
يقين باشد.
و ديگر آيهها در اين معنا وارد شده، بلى به دل احاطه به ذات خدا
نمىتوان نمود همچنان كه به چشم ادراك آن نمىتوان كرد، بلكه به دل قدرى از عظمت
او را مطّلع مىتوان شد و بَس.
باب چهارم: در ذكر مرگ و كوتاه گردانيدن آرزوست
خداى عزّ وجلّ فرموده: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ
الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ
عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا
إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ»[8] يعنى هر نفسى مرگ را مىچشد و اجرهاى شما در قيامت به تمام و كمال
به شما خواهد رسيد. و هر كسى كه