است در نفس و مال و عبادتهاى بدنى شكر نعمت[1] بدن است و عبادتهاى مالى شكر نعمت
مال است. و چه خسيس است كسى كه ملاحظه كند فقيرى را كه روزى بر وى تنگ شده و محتاج
به اوست و مَع هذا نفس آن كس اين مقدار جود نكند كه شكر نعمت خدا را در غنى بودن
از سؤال بجاى آورد.
فصل [آداب منفق]
سزاوار از براى انفاق كننده آن است كه غنيمت شمارد فرصت را هرگاه
رغبتى در باطن به خير به هم رسد؛ زيرا كه اين از جانب فرشته است و دل مؤمن ميان دو
انگشت از انگشتان خداى عزّ وجلّ است و تغيير در آن بسيار زود مىشود. و شيطان آدمى
را وعده پريشانى مىدهد و امر به قبيح و منكر مىكند و بعد از[2]
خاطر ملكى خاطر شيطانى حاصل[3] مىشود،
پس بايد كه به خاطر ملكى مبادرت نموده غنيمت شمارد.
و ديگر سزاور آن است كه محتاج نسازد فقير را به سؤال كردن[4]. در حديث وارد شده كه: انفاق بعد
از سؤال به عوض آبرويى است كه سائل فروخته و آنچه گرفته قيمت آن است و اين معروف نيست.
و ديگر[5] سزاوار
آن است كه از براى انفاق نامعلوم وقتى فاضل تعيين نمايد، مثل ماه رمضان و خصوصاً
دهه آخر آن ماه و مثل ذي الحجّة و[6] خصوصاً
دهه اوّل آن و روز غدير.
و ديگر سزاوار آن است كه انفاق سنّتى[7]
را پنهان كند به حيثيّتى كه دست چپ او نداند آنچه را دست راست مىدهد و اين كنايه
است از مبالغه در پنهان داشتن.