مشاهده به آن رسيده باشد. و اين چنين كسى
پابند چيزى است كه اعتقاد كرده و غير آنچه[1]
اعتقاد دارد در[2] خاطر او
خطور نمىتواند نمود. و اگر نورى از دور درخشان گردد و معنايى از معناها[3] كه مخالف شنيده اوست ظاهر شود
شيطانِ تقليد بر وى حمله مىكند حمله كردنى و به او مىگويد: چون اين را به خاطر
مىگذرانى و حال آنكه خلاف اعتقاد پدران توست!
سيُم: آنكه مصرّ باشد بر گناهى، يا متّصف باشد به كبرى، يا مبتلا
باشد به هَوى و ميل به دنيا آن چنان هوايى كه متابعت آن شود؛ زيرا كه اين سبب
ظلمت قلب و زنگ گرفتن آن مىشود و اين مانند زنگى است كه بر آينه باشد. و از براى
اين است كه حضرت پيغمبر 6 فرمودند: هرگاه امّت من تعظيم طلا و
نقره نمايند حرمت اسلام از ايشان سلب مىشود. (و هرگاه ترك كنند امر به معروف را
از بركت وحى محروم مىشوند[4].
و خداى عزّ وجلّ در فهم و تذكّر انابت و بازگشت را)[5] شرط كرده و فرموده:
«تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ»[6] يعنى بينايى و يادبودى است از براى هر بندهاى كه به خدا بازگشت
نموده باشد.
و فرموده: «وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ
يُنِيبُ»[7] يعنى متذكّر نمىشود[8] مگر كسى
كه بازگشت نمايد[9].