ساختن تمامى اينها را از براى خدا از راه
امّيد به ثواب او و ترس از عقاب او و طلب نزديكى به او در حالتى كه ممنون منّت خدا
باشى كه اذن داده است تو را در مناجات با بىادبىهاى تو و بسيارى معصيت تو. و
عظيم شمار در پيش خود قدر مناجاتِ او را و ملاحظه [كن] كه با چه كسى مناجات
مىكنى و به چه كيفيّت مناجات مىكنى و به چه چيز مناجات مىكنى[1]. و در اين هنگام گنجايش دارد كه
از راه خجالت پيشانى تو عرق كند و اعضاى تو از هيبت به لرزه درآيد و رنگ تو از ترس
زرد شود.
و امّا تكبير[2] اين معنا
دارد كه خداى عزّ وجلّ بزرگتر از هر چيزى است، يا بزرگتر[3]
از آنكه وصف كرده شود، يا ادراك آن به حواسّ بشود، يا به مردمان سنجيده شود. و
هرگاه زبان تو به آن گويا شود سزاوار آن است كه دل تو تكذيب نكند.
و اگر در دل[4] تو چيزى
باشد كه بزرگتر از خدا دانى پس خدا شهادت بر كذب تو مىدهد اگرچه اين كلمه حقّى
است، چنانچه خداى عزّ وجلّ شهادت بر منافقان داده در سخنى كه مىگفتند كه حضرت
پيغمبرْ[5] رسول
خداست. و هرگاه هواى تو غالبتر باشد بر تو از امر خدا و اطاعت[6]
هَوى را بيش از اطاعت[7] امر خدا
كنى پس او را خداى خود گرفته خواهى بود و بزرگتر شمرده خواهى بود و نزديك خواهد
بود كه «الله أكبر» گفتن سخنى باشد به محض زبان و دل با آن مساعدت ننموده باشد. و
چه مقدار خطر اين عظيم است اگر توبه و استغفار و حسن ظنّ به كرم و عفو خدا نباشد.
و در مصباح الشَّريعة از حضرت امام جعفر صادق 7 مروى است
كه: هرگاه تكبير مىگويى از بالاى آسمانها تا زير زمين همه را در پيش بزرگى خدا
حقير شمار،