خود ستم نمودهام، پس مرا بيامرز كه نيامرزد
گناهان را غير تو.
و بعد از آن به خاطر بيار[1]
كه خداى عزّ وجلّ تو را دعوت نموده به اين خدمت. و خود را در برابر بدار و به خاطر
بگذران كه خدا به تو نزديك است و اجابت دعاى داعيان را مىكند هرگاه او را بخوانند
و نداى آنها را مىشنود. و اينكه خير دنيا و آخرت در دست اوست نه در دست ديگرى در
وقتى كه مىگويى: «لبّيك و سعديك والخير في يديك» يعنى مىايستم به خدمت تو
ايستادنى بعد از ايستادنى و يارى مىكنم تو را يارى نمودنى بعد ازيارى نمودنى به
فرمانبردارى تو، ونيكىها در دست توست.
و بعد از آن منزّه ساز او را از ظلم و بدى و به جاى اينها محض هدايت
و راهنمايى را به او نسبت ده در وقتى كه مىگويى:
«و الشرّ ليس إليك، و المهديّ من هديت»
يعنى بدىها به تو نسبت ندارد و راه حقّ يافته كسى است كه تو او را[2] راه[3]
نموده باشى.
و بعد از آن اعتراف كن از براى خدا به بندگى و آنكه قوام وجود و بَدو
و عَود تو از خداست در وقتى كه مىگويى:
«عبدك و ابن عبدك، منك و بك و لك و إليك»
يعنى بنده تو و بنده زاده توام، از توست ابتداى وجود من و به توست
قوام و هستى من و از براى توست ملك من و به سوى توست بازگشت من. و اوست خدايى كه
انشاى مردمان را نموده و اعاده ايشان را خواهد نمود، پس در ذهن خود حقيقت اينها را
حاضر گردان و از اينها ترقّى كن به آنچه بر روى تو از اسرار و دقايق مفتوح مىشود
و از عالم اعلى تلقّى فيض و رحمت كن.
فصل [نيت در نماز]
] m. b 501 [
و امّا در نيّت عازم باش بر اجابت خدا در فرمانبردارى امر او به نماز
و تمام گردانيدن آن و باز ايستادن از هرچه آن[4]
را مىشكند و فاسد مىگرداند، و خالص