و اعتراف كن به عجز و تقصير و پريشانى خود
در برابر او از براى آنكه متوجّه عبادت او و انس به آن شدهاى و اسرار خود را بر
وى عرض كن. و بايد كه بدانى كه پنهانها و ظاهرهاى مردم بر وى پنهان نيست. و در
برابر از پريشانترين بندگان باش. و خالى گردان دل را از هر شغلى كه تو را از خدا
دور گرداند؛ زيرا كه خداى عزّ وجلّ قبول نمىكند مگر آنچه پاكتر و خالصتر باشد. و
ملاحظه كن كه از چه ديوانى اسم تو بيرون خواهد آمد. و اگر از حلاوت مناجات خدا و
لذّت خطاب با او چيزى چشيدهاى و از جام رحمت و كرامت او از اقبال به تو كردن و
اجابت دعاى تو نمودن آبى نوشيدهاى و قابل خدمت[1]
او گرديدهاى داخلِ درگاه او شو كه مرخص و در امانى، و الّا بايست مانند ايستادن
كسى كه مضطرّ باشد و اسباب تدبير منقطع و دست آرزو كوتاه و عمر به سر آمده باشد.
و هرگاه خداى عزّ وجلّ بداند از باطن تو كه به صدق پناه به او
بردهاى البتّه به ديده شفقت و رحمت و مهربانى نظر به جانب تو مىكند و توفيق
مىدهد تو را به هرچه دوست مىدارد و به آن خوشنود مىباشد؛ از براى آنكه خداى عزّ
وجلّ كريم است و دوست مىدارد كه كرم نمايد به[2]
بندگانى كه به آن مضطرّند و از براى رضاى آن بر درِ او سوخته و برشته شدهاند،
خداى عزّ وجلّ[3] فرموده: «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ»[4] يعنى آيا كسى هست كه اجابت دعاى مضطرّ را بكند به غير از خدا[5]؟
فصل [استقبال قبله در نماز]
و امّا استقبال قبله عبارت است]m
.b 401[ از
گردانيدن ظاهرِ روى از جميع جهات به جهتى كه خانه خداست، آيا چنان مىدانى كه
گردانيدن دل از جميع امور به