از بعضى نمىشود[1].
و از جمله انبساطى كه از راه انس بود سخن حضرت موسى است كه به خداى عزّ وجلّ گفت: «إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ
تَشاءُ»[2]
يعنى نيست گوسالهپرستى مگر فتنه و امتحان تو، گمراه مىكنى به آن هركه را
مىخواهى و هدايت مىكنى هركه را مىخواهى.
و از اين قبيل است سخنى كه در مقام معذرت فرمودند هنگامى كه خداى عزّ
وجلّ به او گفت: برو به جانب فرعون كه سركش شده[3]،
در جواب گفت: «وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ»[4] يعنى ايشان را بر من گناهى است، مىترسم كه مرا بكشند.
و سخنى كه فرمود: «وَ يَضِيقُ صَدْرِي»[5] يعنى در دعوت كردن دلتنگ مىشوم.
و سخنى كه گفت: «إِنَّنا نَخافُ أَنْ
يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى»[6]
يعنى مىترسم كه آزارى به ما برساند يا آنكه زياد سركشى بكند.
و اين سخنان از غير موسى بىادبى است از براى آنكه موسى را در مقام
انس داشته بودند[7] و با وى
ملاطفت نموده از آن تحمّل مىنمودند. و كمتر از اين را از يونس تحمّل ننمودند بود
و چون در مقام قبض و هيبت او را داشته بودند معاقب شد در شكم ماهى در سه تاريكى و
اين ندا تا روز حشر به گوش او رسيد: «لَوْ لا أَنْ
تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ»[8] يعنى اگر نعمت خدا[9]- كه
عبارت است از قبول توبه- او را در نمىيافت هرآينه از شكم ماهى به صحرايى مىافتاد
وحالت ناخوشى مىداشت.
و حضرت پيغمبر ما 6 را نهى كردند از آنكه اقتدا به
يونس كند چنانچه وارد