مىترسد، پس هركه از غلبه عادت مىترسد
مواظبت كند بر ترك عادت. و هركه ترسد كه خداى عزّ وجلّ بر باطن او مطّلع شود مشغول
شود به پاكيزه ساختن دل از وسواسهاى شيطانى[1]
و همچنين باقى اقسام.
و غالبترين اين ترسها بر پرهيزكاران خوف بدىِ خاتمه است چرا كه امر
در آن خطر بسيارى دارد و عالىترين اقسام و دلالت كنندهترين آنها بر كمال معرفت
خوف روز ازل است از براى آنكه خاتمه فرع سابقه است و از آن ناشى مىشود بعد از آنى
كه اسباب بسيارى در ميانه درآيد، پس خاتمه اظهار مىكند آنچه را در أُمّ الكتاب در
قضاى الهى سبقت گرفته. و اشاره به اين شده آنچه حضرت صادق 7 فرموده كه:
حضرت پيغمبر 6 خطبهاى خواندند از براى مردم و بعد
از آن دست راست مبارك را به هم گذاشتند و فرمودند: اى مردمان! مىدانيد كه چه چيز
در كف دست من است؟ گفتند: خدا و رسول خدا بهتر مىدانند. فرمودند: اسم بهشتيان و اسم
پدران و قبيلههاى ايشان است تا روز قيامت. بعد از آن دست چپ را بلند كردند و
فرمودند:
اى مردمان! مىدانيد[2] چه چيز
در[3] دست من
است؟ گفتند: خدا و رسول خدا بهتر مىدانند. فرمودند: اسم جهنّميان و اسم پدران و
قبيلههاى ايشان است تا روز قيامت.
بعد از آن فرمودند: خداى عزّ وجلّ حكم كرده و عدالت نموده- و اين[4] را سه مرتبه فرمودند- و گفتند:
گروهى در بهشتند و[5] گروهى در
جهنّم[6].