فرمودند كه: به تحقيق از خدا ترسيدهاى
چنانچه بايد ترسيد. و به درستى كه خداى عزّ وجلّ فخر مىكند با اهل آسمان به تو.
بعد از آنْ آن حضرت به اصحاب خود فرمودند[1]:
اى گروه حاضران! نزديكِ اين مرد رويد تا از براى شما دعا كند. پس صحابه پيش رفتند
و آن مرد دعا به ايشان كرد و گفت: خداوندا! جمع كن امر ما را بر هدايت و تقوا را
توشه ما گردان و بهشت را مأواى ما كن[2].
و حديث بهلول كفن دزد حديثى است مشهور و در كتاب عرض المجالس مذكور[3].
و[4] حضرت
امام محمّد باقر 7 فرمودند كه: حضرت أمير المؤمنين سلام اللَّه عليه
نماز صبح را با مردم گزاردند و هنگامى كه فارغ شدند[5]
مردم را موعظه كردند و گريستند و مردم را از ترس خدا گريانيدند و بعد از آن
فرمودند: آگاه باشيد به حقّ خدا قسم مىخورم كه مىشناسم جماعتى را كه در زمان
پيغمبر 6 بودند و صبح و شام مىكردند در حالتى كه موهاى ايشان
پريشان و روها غبارآلود و شكمها خالى از طعام بود و ميان پيشانىِ آنها شبيه بود به
زانوى شتر. و شبها را در عبادت خدا به روز مىآوردند؛ گاهى در سجده و گاهى ايستاده
بودند و به نوبه گاهى پيشانى در زمين مى گذاشتند و گاهى قدمها را و راز[6] مىگفتند با خدا در خلاصى از آتش
جهنّم. و به حقّ خدا قسم مىخورم كه ايشان را به اين حالت ديدم و[7] مَع هذا از خدا ترسان و بر نفسِ
خود لرزان بودند[8].