نام کتاب : تبيين و نقد نظريه ماده و صورت در فلسفه اسلامى و مقايسه آن با فيزيك كوانتوم نویسنده : مصطفوى، نفيسه جلد : 1 صفحه : 49
مىنويسد: «امكان استعدادى، وجودى و از
كيفيات قائم به ماده است.[1]
استاد مطهرى، با نظريه عرض بودن قوه، مخالف است و استدلال مىكند:
«فرضيه عرض بودن قوه قطعاً باطل است؛ زيرا با اين فرضيه آن چيزى كه
آنرا قوه مىناميديم و مىخواهيم خواص و آثار را با آن توجيه كنيم در رديف خواص و
آثار در مىآيد كه احتياج دارد با يك قوه ديگر توجيه شود؛ به عبارت ديگر اگر كسى
بگويد خود قوه خاصيتى است از خواص ماده و از خود ماده ناشى شده است، در جواب گفته
مىشود ماده به حكم اينكه در همه جا يكسان است اگر منشأ قوه مىبود، قوه يكسانى
به وجود مىآورد ... پس چگونه مىتوانيم ماده يكنواخت را منشأ قواى مختلف بدانيم؟!
راه اينكه قوه ديگرى منشأ قوههاى مفروض باشد نقل كلام به خود آن قوه مىشود كه
او چيست»[2]
نظر استاد مطهرى
ايشان استعداد را صفت وجودى با يه عبارتى ديگر عارض تحليلى ماده
مىداند، و در جاى ديگر اضافه يكطرفهاى مىداند كه ميان شىء بالقوه و فعليت
آينده آن (صورت آن) منتزع مىشود. بايد دقت داشت اين اضافه، با اضافه دو طرفه
ارسطويى كه ماهيت خاصى دارد تفاوت مىكند؛ يعنى