نام کتاب : تبيين و نقد نظريه ماده و صورت در فلسفه اسلامى و مقايسه آن با فيزيك كوانتوم نویسنده : مصطفوى، نفيسه جلد : 1 صفحه : 199
و همچنانكه ايشان، تأكيد كرده است[1] قوه را عرض بدانيم. در اينصورت
بهجاى برهان فصل و وصل، كافى است برهان قوه و فعل را بيان كنيم و اين مقدمه را كه
جسم، قوه تبديل به اشيا را دارد، تبديل به مقدمه أخص از آن كنيم و بگوييم جسم، قوه
انفصال را دارد و جسم منفصل شده قابليت و قوه اتصال به جسم ديگر را دارد.
به هر حال با توجه به مبانى قائلين به دو برهان، واضح است كه برهان
فصل و وصل، چندان استقلالى از برهان قوه و فعل ندارد.
2- قوه و استعداد در هر جسمى، صفت عينى است كه البته مانند عرضيات
نهگانه كه ماهيت مجزا داشته باشد، نيست، بلكه تعيين موصوف است. همانطور كه در
بخش قوه و فعل بيان شد، عروض آن عروضى تحليلى است و اقتضايى است كه ناشى از نحوه
وجود مادى است اين اقتضا در چيزى كه هيچگونه فعليتى ندارد و بالقوه محض (هيولاى
اولى) است نمىتواند وجود داشته باشد.
علامه طباطبايى (ره)، امكان استعدادى را به دليل شدت و ضعف آن، صفتى
خارجى مىداند.
ماده به واسطه امكان با دورى- نزديكى، متصف مىشود و اين خود گواه
ديگرى بر وجود خارجى، «امكان» مىباشد؛ زيرا اين دورى و نزديكى