زندگى خود قرار داده‌اند از نظر شخصيتى از سلامت روانى پايين‌تر و سعادت فردى كمتر نسبت به افرادى كه به مطالبات مادى در زندگى چندان اهميت نمى‌دهند، برخوردارند.

اين ارتباطات در نمونه‌هاى گوناگون از طبقات مختلف مردم از ثروتمند گرفته تا فقير، از نوجوان تا بزرگسال، از مردم استراليا تا جنوب كره، ثبت شده است. به طورى كه انواع روش‌هاى ارزيابى مادى‌گرايى در تحقيقات گوناگون، نتايج يكسانى را داشته است. مطالعات اثبات مى‌كند كه ارزش‌هاى مادى‌گرايانه شديد، آسيب‌هاى گسترده‌اى را به سعادت انسان وارد مى‌كند به طورى كه اين افراد دائماً از زندگى خود ناراضى هستند و احساس عدم خوشبختى مى‌كنند و دامنه اين مشكلات گاهى تا افسردگى و اضطراب و ساير مسائل جسمى چون سردرد، آسيب‌هاى شخصيتى، رفتارهاى ضد اجتماعى و خود شيفتگى نيز گسترده مى‌شود.

هيچ‌گاه تصوير سلامت روانى انسان‌ها با سوداگرى و بهره‌گرايى ترسيم نمى‌گردد.