responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : به پسرم نویسنده : شهيدى، فاطمه    جلد : 1  صفحه : 49

27 و زانوبندهاشان را گم كرده‌اند

28 و به تاخت، سَمْتِ بيراهه مى‌روند.

29 در شنزارى بى‌گياه و علف (و پر از) رنج وآفت مى‌چرند؛

30 بى چوپانى كه مواظبشان باشد،

31 و بى گله‌بانى كه آنها را (در مرتعى سالم) بچراند.

32 دنيا آنها را برد به راهى تاريك‌

33 چشم‌هايشان را هم گرفت؛ تا علائم و نشانه‌هاى راه روشن را نبينند.

34 آنان در سرگردانى‌هاى دنيا گم شدند؛

35 در نعمت‌هايش فرو رفتند

36 و دنيا شد خدايشان.

37 بعد، دنيا با آنها بازى كرد

آنها هم با دنيا بازى كردند

38 و هرچه فراسوى آن بود، از ياد بردند.

39 اگر صبر كنى، تاريكى كنار مى‌رود.

40 كجاوه‌هاى سفر، رسيده و آماده، ايستاده‌اند.

41 هر كه تند و سريع رود، به كاروان مى‌رسد.

پسرم، بدان!

42 آدمى كه بر مركب زمان سوار است، بر مركب روزها و شب‌ها،

نام کتاب : به پسرم نویسنده : شهيدى، فاطمه    جلد : 1  صفحه : 49
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست