نام کتاب : بشنو از نى (شرحى بر حكايتهاى مثنوى) نویسنده : حق شناس، سيد حسين جلد : 1 صفحه : 9
مولانا بود در وادى سيروسلوك قدم مىگذارد و
در اين وادى است كه خود را به خاستگاه روح ناآرامش نزديك مىبيند. با مرگ سيد
برهان الدين (638)، مولانا به مدت پنج سال ديگر، به تنهايى وادى سيروسلوك را طى
مىكند. مولانا در همان سالهايى كه منازل سلوك را يكى پس از ديگرى پشت سر
مىگذاشت از تتبّع و تحقيق و تدريس علوم عقلى و نقلى غافل نبود.
35 بهار از عمر پربار مولانا گذشته بود كه طبيعت جستجوگر او همچنان
در جستجوى خاستگاهى بود كه روح بلندپرواز و ناآرام او را آرامش ببخشد. در اين
گيرودار است كه حادثهاى عظيم مولانا را دگرگون مىسازد و او را از وادى شريعت و
طريقت به وادى حقيقت سوق مىدهد. او خود در وصف اين رخداد عظيم مىگويد:
با
دو عالم عشق را بيگانگى است
و
اندر او هفتاد و دو ديوانگى است
آزمودم
عقل دورانديش را
بعد
از اين ديوانه خواهم خويش را
زين
خرد جاهل همى بايد شدن
دست
در ديوانگى بايد زدن
و اين رخداد عظيم فكرى، ملاقات مولانا با «شمس الدين محمد تبريزى»
بود.
ورود شمس الدين در زندگى فكرى مولانا، نهتنها در شخص مولانا اثر
گذاشت، بلكه شخصيت او را هم دگرگون ساخت تا جايى كه مىگويد:
در
دست هميشه مصحفم بود
در
عشق گرفتهام چغانه
اندر
دهنى كه بود تسبيح
شعر
است و دو بيتى و ترانه
شيفتگى مولانا نسبت به شمس الدين، به حدّى رسيد كه زبانزد خاص و عام
شد و از آنجا كه شاگردان و مريدان مولانا نتوانستند حضور شخص گمنامى چون شمس الدين
را در عرصه فكرى مولانا، آن هم بهعنوان «مراد»، تحمّل كنند، ناگزير در پى شناعت
وى برآمدند و اين امر سبب رنجش خاطر شمس الدين گرديد تا جايى كه صلاح در اين ديد
قونيه را ظاهرا به سوى شام ترك كند، فراق شمس الدين بر مولانا بسيار گران آمد،
آنچنانكه با همه افرادى كه سبب اين اندوه شده بودند به كلّى قطع
نام کتاب : بشنو از نى (شرحى بر حكايتهاى مثنوى) نویسنده : حق شناس، سيد حسين جلد : 1 صفحه : 9