نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 95
فرستادهشدگان و راستگويان و گواهان[1] و صلحا و سؤال مىكنم ترا خداوندا
حاجت خود را كه ميان من و تو است كه نمىداند آن را كسى غير تو، آن كه اتيان نمايى
بر برآوردن آن حاجت و روا نمودن آن در آسانى[2]
از جانب تو و در سختى[3] قوّت و در
فرو ريختن گناه،[4] اى كسى كه
از براى اوست روشنى كه خاموش نمىشود و ظهورى است كه پنهان نمىگردد و امرهائى است
كه برابرى كرده نمىشود خداوندا بدرستى كه من خواندهام ترا خواندن كسى كه شناخته
است ترا و منقطع شده است [راه يافته است] به سوى تو و برگشته است[5] به همه بدن خود به سوى تو منزّهى
تو در هم پيچيدهاند[6] چشمها در
صنعت تو مدّ نظر خود را و برگردانيدهاند عقلها از رسيدن به كنه تو جلو اسبان خود
را پس توئى ادراككننده مر چيزها را غير ادراك كرده شده و توئى فراگيرنده (به هر
چيز) يعنى عالمى مر همه چيزها را غير فرا گرفته شده[7]
قسم مىدهم ترا به عزّت خودت كه هر آينه بر آورى حاجت مرا قسم به عزّت تو آنكه هر
آينه روا نمائى مطلب مرا قسم به عزّت تو آنكه حاجت مرا قضا نمايى
4- قنوتهاى حضرت امام ابو جعفر محمد باقر 7
الف:
خداوندا بدرستى كه دشمن من به تحقيق كه پير شده است[8] در طغيان نمودن خود و استمرار
يافته است در دشمنى كردن خود و ايمن گشته است به سبب آنچه شامل است او
[1] -جماعت پيغمبران را شهدا گويند از جهت آن كه گواهى
مىدهند در روز قيامت از براى امّتهاى خود در كارهائى كه كردهاند، آنها را در دار
دنيا از خوبىها و بديها و مقبول است گواهى ايشان در نزد جناب اقدس الهى، يا آن كه
همه پيغمبران شهادت مىدهند و مطلع هستند بر نبوّت پيغمبر ما 6 و بر امامت و ولايت ائمّه :. و اللَّه يعلم
[2] -يعنى در حالى كه باشم من در آسانى از جانب تو. و
اللَّه يعلم
[3]« شدّ أزر» در لغت به معنى محكم بستن است بند
إزار را بر كمر، و اين كنايه است از بسيارى قوّت. چه در وقتى كه كسى خواهد كه كارى
كند كه محتاج به قوّتى باشد بند إزار و كمر خود را محكم مىبندد، يعنى برآور حاجت
مرا در حالى كه بسيار باشد قوّت من در عبادت كردن و اطاعت نمودن.
[4]« وزر» به كسر واو در اصل به معنى بار سنگين
است، و مراد از آن گناه است چه گناه بار سنگينى است بر گناهكار، و مراد از حطّ
وزر برطرف شدن گناه و نبودن آن است. و اللَّه يعلم
[5] -يعنى قلب و چشم و گوش و جميع بدن من متوجّه فرمان
و اطاعت و منتظر احسان تو است، نه آن كه نظرم بر تو باشد و دلم در جاى ديگر، يا آن
كه جميع بدنم متوجّه حمد و شكر تو است، و از براى تو عبادت مىكنند نه از جهت
ديگرى. و اللَّه يعلم
[6] -يعنى چون چشمها عاجزند از ادراك نمودن و نظر كردن
در چگونگى صنعت و ذات تو، پس درهم پيچيدند شعاع نظر خود را از ديدن و ملاحظه نمودن
تو. و اللَّه يعلم
[7] -يعنى كسى كه علم به كنه ذات تو و چگونگى صفات تو
ندارد. و اللَّه يعلم
[8] -يعنى به درستى كه دشمن من مداومت نمود در طغيان
نمودن و دشمنى كردن يا آن كه بالا رفته است سنّ او و پير گشته، ما حصل آن كه جميع
عمر خود را در عداوت و دشمنى صرف نموده و هنوز دست از آن برنمىدارد، يا آن كه
دشمنى او به نهايت رسيده و او در اين صفت ماهر و صاحب وقوف گرديده و صفت طغيان و
دشمنى ملكه او شده است.
نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 95