نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 82
در سايه و در آفتاب و در خشكى و در درياها و
در هموارى و در ناهموارى و در ويرانه و آبادان و در تلها[1]
و نيستانها و در مواضعى كه آب مجتمع گردد[2]
و در كليسياها و قبرستانهاى ارامنه[3] و در
بيابانها و صحراها[4] [بسيار
جادوگران] و از شرّ رجوع نمايندگان[5] و
واردشوندهها از كسانى كه ظاهر مىشوند در شب و پنهان مىشوند [پراكنده مىشوند]
در روز و در شام و صبح و در بامداد و وقت عصر و از صاحبان شكّ و از سخن گويان در
شب و از شيطانها[6] [جاسوسان-
ما بين دو انگشتان] و از شرّ ظالمان ياغى و ابليسها و از سپاه ايشان و از
جفتهاى ايشان و از خويشان ايشان و از قبيلههاى ايشان و از عيب نمودن ايشان[7] و لمز ايشان و دميدن ايشان[8] و از بليّههاى ايشان[9] و فرا گرفتن ايشان و سحر نمودن
ايشان و زدن ايشان و فساد كردن ايشان [بيهوده كارى ايشان] و از جلدى نگاه ايشان و
از حيله نمودن ايشان و مخالفت نمودن ايشان و از شرّ هر صاحب شرّى و از شرّ ساحران
و هلاككنندگان[10] و از امّ
صبيان[11] و از چيزى
كه زاييدهاند او را و آنچه حاضر شدند او را[12]
و از شرّ هر صاحب شرّى كه داخل باشد و بيرون باشد و عارض گردد و مرتكب شود شرّ را
و ساكن باشد و حركتكننده باشد و از طپيدن رگ و از درد سر و از درد نصف سر و روى و
از تب لازم[13] و از تب
هر روز و از تب سه يك[14] و از تب
ربع و نوبه يك روز در ميان و از تبى كه بلرزاند[15]
و تب گرم و
[1] -بعضى گويند كه آكام موضعى است كه درخت بسيار در آن
باشد، يعنى جنگلها. و اللَّه يعلم.
[2] -غياض جمع غيضة است و آن موضعى است كه آب در آن جمع
شود و فرو رود و درخت و گياه بسيار در آن سبز شود. و اللَّه يعلم.
[3] -نواويس جمع ناووس است، و صاحب مغرب نقل نموده كه
ناووس بر وزن فاعول مقبره نصارى است. و اللَّه يعلم.
[4] -جبّانات جمع جبّان است ابن اثير در نهايه ذكر
نموده: جبّان به معنى صحراست و قبرستان را نيز جبّان مىگويند از جهت آن كه اكثر
آن است كه در صحرا مىباشد. و اللَّه يعلم.
[5] -يعنى از شرّ چيزهائى كه مكرّر مىرود و باز رجوع
مىنمايد و برمىگردد و از شرّ چيزى كه وارد و حاضر مىشود اوّلا. و اللَّه يعلم.
[6] -اقاتر جمع قتر است، و ابن اثير گفته كه قتر« به
كسر قاف و سكون تا» نام ابليس عليه اللعنة و العذاب است. و اللَّه يعلم
[7] -همز و لمز هر دو به معنى عيب كردن است. پس ذكر لمز
بعد از همز از جهت تاكيد است، و بعضى گفتهاند كه: همز ذكر نمودن عيوب كسى است
مواجهة و در روى آن شخص و لمز ذكر نمودن عيبهاى شخص غايبانه و در عقب سر او است كه
اين را غيبت نيز گويند، و بعضى گويند كه همز عيب كردن به لسان است و لمز عيب كردن
به گوشه چشم و اشاره است. و اللَّه يعلم
[8] -نفث در لغت به معنى چيزى خواندن و دميدن بر جايى و
گره زدن است، و كنايه از سحر نمودن و ضرر رسانيدن است. و اللَّه يعلم
[9] -وقاع جمع واقعه است، يعنى بليّه نازله بسيار سخت،
يا آن كه به معنى حرب نمودن و هلاك كردن است. و اللَّه يعلم
[10] -غيلان جمع غول است و غول به معنى هلاككننده است.
و اللَّه يعلم
[11] -امّ صبيان بادى است كه اطفال را عارض مىشود، و
گاه باشد كه به سبب آن بيهوش گردند و عوام آن را باد جن گويند، و بعضى گفتهاند
كه: أمّ صبيان نوعى از جن است كه به اطفال آزار مىرسانند. و اللَّه يعلم
[12] -يا از چيزى كه او را داخل شوند، يا از مواضعى كه
بر آنها مشرف شوند. و اللَّه يعلم.
[13] -أمّ ملدم به كسر ميم كنيت تب دايمى است و ميم در
او زايده است.
[14] -تب سه يك را مثلثه گويند چون هر سه روز نوبه تب
مىشود و آن را ربع نيز گويند از جهت آنكه از نوبه تا نوبه ديگر چهار روز است دو
روز نوبه و دو روز غير نوبه. و اللَّه يعلم
[15] -نافضه تب سرد را گويند كه در تب و لرز اوّلا عارض
مىشود، و صالبه تب گرم را گويند كه در آخر بهم مىرسد. و اللَّه يعلم
نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 82