responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي    جلد : 1  صفحه : 416

از براى توست ستايش بر بلاى برگرديده شده و بر بسيارى احسان و بر دفع كردن بلاهاى تو ترسيده شده را و بر خوار و ذليل گردانيدن تو بيراهه رونده و ظلم‌كننده را و از براى توست ستايش بر كمى تكليف تو و بر بسيارى تخفيف تو گناهان را و بر قوّت دادن تو ناتوانان را و بفرياد رسيدن تو ستم رسيده را و از براى توست ستايش بر فراخى مهلت دادن تو[1] و بر هميشه بودن زيادتى احسان تو و بر برگردانيدن عذاب و عقوبت خود را و بر نيكو بودن كارهاى تو و بر پى در پى بودن بخششهاى تو و از براى توست ستايش بر پس افكندن تو شتاب نمودن عقوبت را و به روا گذاشتن تو مؤاخذه كردن مردمان را به عذاب و بر هموار كردن تو راه بازگشت بسوى ترا و بر فرو فرستادن تو باران را از ابر.

مناجات براى طلب كردن حاجتها

خداوندا سزاوار است كسى كه فرموده‌اى تو او را به دعا كردن آنكه بخواند ترا و لايق است كسى را كه وعده داده‌اى تو او را به برآوردن حاجت او آنكه اميد داشته باشد از تو و براى من خداوندا حاجتى است به تحقيق كه عاجز شده است از آن چاره من و سست گشته است در آن قدرت من و ناتوان شده است از رسيدن و يافتن آن قوّت و توانائى من و آراسته براى من نفس من كه امر فرماينده است مرا به بدى و دشمن فريب دهنده من است آنچنان دشمنى كه من از جهت آن مبتلايم آنكه رغبت و خواهش نمايم‌[2] در آن حاجت به سوى شخص ضعيفى‌[3] مثل خود پس برگردانيدى تو به شفقت خود بر من عقل مرا و درست نمودى در طريقه خواهش نمودن فكر مرا و گشودى به اميد داشتن از تو سينه مرا تا آنكه اعتماد نمودم به تو در آن حاجت و خواهش كردم به سوى تو در آن حاجت خداوندا و ظفر ده مرا به حاجت به بركت‌دارترين ظفرى و بنماى به من بسوى آن حاجت راه رستگارى را و بگشاى به اميد داشتن مر بر آوردن تو حاجت مرا سينه مرا و آسان گردان در تهيه سببهاى خوبى امر مرا و برسان‌


[1] -يعنى بر اين كه مردمان را از عذاب و عقوبت دنيوى مهلت داده‌اى.

[2] -در بعضى از نسخه‌ها از فقره« أن ارغب فيها الى ضعيف» تا به فقره« اللّهم و انجحها» در حاشيه مذكور است و به جاى آن چنين است« له أن ارغب إليك فيها» و بعد از اين« اللّهم و أنجحها» است و در بعضى از نسخه‌ها آن فقرات در اصل است و علامت نسخه بر آن است و در بعضى در اصل است بدون علامتى و ظاهر آن است كه اين فقره از اصل باشد و در كار است زيرا كه معنى كلام بدون اين فقرات ناتمام و احتياج به تكلّف بسيار است، از جهت آنكه متعلّق تسويل نمودن نفس و زينت دادن آن و دشمنى كردن آن است، در اين هنگام در كلام مذكور نخواهد بود و به توهم خواهد افتاد كه متعلق آن كلام آن« أرغب إليك فيها» باشد و اين صحيح نيست چه رغبت داشتن به جناب اقدس الهى در حاجتها امرى نيكو و حسن و ممدوح است نه آنكه از تسويلات نفسانى و امرهاى بد و قبيح باشد و هر گاه اين فقرات در كلام نباشد پس بايد كه متعلّق تسويل محذوف باشد يعنى متوسل شدن به بندگان و« ان ارغب» مقدّر باشد به كراهة« ان أرغب» يعنى نفس من مرا تسويل نموده است به آنكه متوسل به بندگان شوم از جهت كراهت آنكه مبادا به سوى تو در حاجتها رغبت نمايم و اين معنى بسيار بعيد و در كمال تكلّف است چنانچه بر متأمّل مخفى نماند. و اللَّه يعلم

[3] -يعنى رغبت نمايم به سوى شخصى از مردمان دنيا كه او نيز مثل من ضعيف و محتاج است. ما حصل معنى آنكه نفس فريبنده و دشمن من مرا فريب و زينت داده است در نزد من آنكه در حاجتها به بندگان تو و به مردم دنيا رغبت نمايم و متوسل شوم كه ايشان نيز مثل من محتاج و ضعيف هستند و ليكن به سبب شفقت تو، تو عقل مرا از اين رأى باطل برگردانيدى و تو مرا به فكر انداختى تا اين كه برگشتم و اعتماد نمودم و خواهش كردم به سوى تو در حاجت و مطلبى كه دارم. و اللَّه يعلم

نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي    جلد : 1  صفحه : 416
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست