نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 11
و اكنون هنگام شروع است در ترجمه كتاب و
اللَّه سبحانه هو الملهم الموفّق، خطبه ابن للصّواب و عليه الاعتماد في كلّ باب
طاوس عليه الرّحمة.
[متن كتاب]
[خطبه مصنف]
ابتدا مىكنم به نام خداى بخشنده مهربان حمد و ثنا مىكنم خداى را آن
چنان خدائى كه ابتدا نموده است[1] به احسان
كردن به موجودات و خوانده است بندگانش را به سوى شناخت خود به زبان[2] آن دليل[3]
و ظاهر شده از براى بندگان[4] در جوانب
چيزهائى كه مخصوص به خداست از مخلوقات او، و نموده است بندگان را در آينه[5] علامتهاى خود كه در خلق مملكتها و
آسمانها است آن چيزى را كه هست كافى و شفا دهنده در راهنمائى و دلالت نمودن بر ذات
منزّه خداى تعالى و در دلالت كردن بر صفتهاى بزرگ او و شهادت مىدهم بر آن كه نيست
پرستيدهشدهاى به حق سواى خداى تعالى چنين شهادتى را كه پيشى گرفتهاند مرا در
اين شهادت دادن عقل[6] و دل من به
سوى اقرار كردن به تحقيق آن شهادت و پيش از آن كه هدايت يابم به سوى راه به آن
شهادت. و گفته است زبان[7] حال عقل و
قلب پيش از بيان كردن گفتگوى ايشان آن كه به درستى كه علمهاى[8]
قرار دادهشده در ذات ما و شعورهايى كه پنهانند در صفتهاى ما، فرستاده و برانگيخته
شدند[9] به سوى ما
و گواه و مطّلعند بر ما به وجود ايجادكننده و خلقكننده و قادرى كه غلبه بر همه
اشيا دارد و
[1] -يعنى نعمت وجود را به همه مخلوقات بخشيده و شك
نيست كه نعمت وجود از همه نعمتها پيشتر و بر همه مقدّم است.
[2] -مخفى نماند كه مؤلف« ره» ايجاد موجودات را كه دليل
است بر اثبات واجب الوجود در خاطر خود تشبيه به شخص متكلّم و سخنگو كرده و بعد از
آن از براى او لسانى اثبات نموده كه به سبب آن حرف زند، يعنى اين برهان آن قدر
ظاهر است كه گويا حرف مىزند.
[3] -يعنى تأمّل و تفكّر در موجود شدن هر شخصى از
موجودات، برهانى است واضح بر آن كه واجب الوجود موجود است.
[4] -و تجلّى لهم يعنى قدرت واجب الوجود در همه چيز
ظاهر است به حيثيتى كه هر گاه تأمّل در آن نمايد، استدلال بر اثبات واجب الوجود
مىتواند نمود.
[5] -پوشيده نماند كه آثار و علامات و حكمتها و
فايدههائى را كه در خلق سموات و زمين و آنچه در آنها است به آيينه تشبيه نموده.
در اين كه همچنان كه آيينه مىنمايد صورتى را كه در آن منقوش است، همچنين اين
علامات و آثار هم راهنمائى مىكنند به موجد و صانع مخلوقات و دليل هستند بر اثبات
واجب الوجود.
[6] -حاصل معنى آن كه عقل و قلب من پيش از آن كه من به
دلايل اقرار به توحيد نمايم، البتّه ايشان اقرار به وجود واجب الوجود و به توحيد
دارند. از جهت اين كه عقل و دل، مخلوق و مفطور گرديدهاند به اقرار نمودن به
توحيد، و يا آن كه در عالم ذر و اوّل خلقت اشياء، من نيز در اين عالم اقرار و
اعتراف نمودهام و شهادت مىدهم. و احتمال دارد كه مراد اين باشد كه شهادت دادن من
به توحيد از محض زبان تنها نيست بلكه اوّلا عقل من به آن حكم نموده به دلايل و
برهان و قلب من نيز اعتقاد و جزم به آن نموده. بعد از آن اين كلمه طيّبه را بر
زبان جارى نمودهام. پس زبان و قلب و عقل من همگى با يك ديگر موافقند.
[7] -پوشيده نماند كه هر يك از عقل و قلب را تشبيه
نموده به انسانى كه حرف تواند زدن و استدلال بر اثبات واجب الوجود و شهادت بر
توحيد تواند داد. و از اين جهت است كه از براى ايشان زبانى قرار داده و او را لسان
حال ناميده.
[8] -حاصل معنى آن كه عقل و قلب من اقرار و اعتراف به
توحيد دارند و مىگويند به زبان حال كه به درستى علوم و شعورهايى كه جناب اقدس
الهى در ذات ماها قرار داده و عطا نموده از جهت اين است كه گواه و شاهد باشند بر
آن كه ما قائل و معترفيم به وجود خالقى كه قادر است بر ايجاد اشيا و قاهر است به
برطرف كردن و معدوم نمودن همه چيزها.
[9] -و احتمال دارد كه مراد آن باشد كه خداى تعالى
علمها و شعورهائى كه در ما قرار داده برانگيخته است آنها را بر ما، كه شاهد و
مطّلع باشند بر اقرار ما و نگذارند كه ما انكار آن نمائيم.
نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 11