واقع مىخواهد تلاشهاى ما را تا بالاترين
درجه ممكن از شدّت و استحكام برخوردار سازد و البتّه ما ديديم كه قرآن كريم تا چه
اندازه مردم را به انجام كارهاى بهتر وادار مىكرد و همچنين تشويق مىنمود تا در
رسيدن به مراتب بالاتر بر يكديگر سبقت بگيرند. و رسول خدا 6 و
سلّم كليد ترقّى را به ما مرحمت كرده و آن را براى بازگشايى اين مقام والا به حركت
درمىآورد. بنابراين؛ آن حضرت درحالىكه ما را در زمينه اشياء مادّى فرمان مىدهد
كه به آنچه خداوند نصيب ما كرده، قانع باشيم و همواره به برادرانى كه پايينتر از
ما هستند، نگاه كنيم، در زمينه اخلاقى به ما توصيه مىكند تا به كسانى كه بالاتر
از ما هستند، نگاه كنيم و بخواهيم از آنها پيروى كنيم. و در اينباره مىفرمايد:
«دو خصلت است كه در هركه باشد، خداوند او را شكرگذار و بردبار قرار دهد و هركه اين
دو خصلت در او نباشد، خداوند او را شاكر و صابر مقرّر نفرمايد. هركه در دينش به
بالاتر از خودش نگاه كند و از او پيروى كند و در دنيايش به پاييندست خودش بنگرد و
خدا را به خاطر لطفى كه بر او كرده، سپاس گويد: خداوند او را شاكر و صابر مقرّر
كند و هركه در دينش به پايينتر از خودش و در دنيايش به بالاتر از خودش نگاه كند و
بر آنچه ندارد تأسّف بخورد، خداوند او را شاكر و صابر مقرّر نفرمايد.»[1]
خاتمه بحث [رابطه مشقت و تلاش]
اكنون كه حقيقت تلاش مطلوب و پسنديده را از نظر قرآن فهميديم و
دانستيم كه تلاش عبارت است از نشاط اخلاقى و مادّى كه براى خدمت به انجام وظيفه مسخّر
گردد و نسبت به آن مقايسه شود.
بنابراين هر آنچه با مشقّت همراه باشد، رابطهاى با تلاش مطلوب
ندارد، وانگهى تلاش مطلوب علاوه بر اين، نشاط ديدنى است و از دو جنبه به روشنى
قابل رؤيت است: زيرا نگرشهاى تلاش مطلوب تنها متوجّه زمينههاى آماده نيست تا
آنها را با آگاهى به كار ببندد، بلكه در همانحال در يك نگرش واحد مشتمل بر
علاقههاى متفاوتى است. از طرفى با پروردگارش و با همه مردم، و از سويى با خودش تا
اينكه بين همه اينها عادلانه تقسيم شود و
[1] - ر ك: سنن ترمذى: 4/ 655، حديث 2512؛ مسند
شامييّن: 2/ 303، حديث 1388؛ شعب الإيمان: 4/ 137، حديث 4575؛ الزّهد ابن مبارك:
1/ 50، حديث 180؛ كشف الخفاء: 2/ 373، حديث 2637.