سومين فرد: «مردى است كه خداوند بر او گشايش داده و از هر نوع مال و
ثروت را بر او ارزانى داشته است، پس او را بياورند، نعمت الهى را به خاطر او
آورند، او بشناسد، گويند: چه كردى با اين نعمت؟ گويد: هيچ راهى را كه تو دوست
داشتى، فروگذار نكردم، مگر اينكه در آن راه انفاق كردم، گويند: دروغ مىگويى،
بلكه تو آن كار را كردى تا بگويند بخشندهاى، و مردم گفتند! سپس دستور دهند او را
به رو بكشند و بعد به دوزخ افكنند.»[2]،
«اينان نخستين كسانى هستند كه در آتش دوزخ بسوزند.»[3].
بديهى است كه مردم در اين نيّتهاى خراب چيزى را با خداى سبحان در
پرستش شريك دانستهاند. رسول خدا 6 اين صفت ناپسند را
به پرستش بتها تشبيه كرده است و آن را «شرك اصغر»[4]
ناميده است.
علماى اخلاق به خصوص محاسبى و غزّالى چندين فصل مهم را به بحث منابع
اين فساد قلبى و اشكال آن و داروهاى معالج آن اختصاص دادهاند. و چون هدف اصلى ما
استنباط مبادى عمومى موجود در قرآن است، از اينرو خواننده را به اين دو مؤلّفه،
نسبت به تمام مسائل تفصيلى ارجاع مىدهيم.
ه- اخلاص نيّت با انگيزههاى مختلط
[1] - ر ك: تفسير قرطبى: 1/ 18؛ سنن نسائى( گزيده): 6/
23، حديث 3137؛ صحيح مسلم: 3/ 1513، حديث 1905؛ سنن كبرا:
3/ 17، حديث 4345؛ جامع العلوم و
الحكم: 1/ 15؛ التّرغيب و التّرهيب: 1/ 28، حديث 28 و 177؛ نيل الأوطار: 8/ 34.
[2] - ر ك: صحيح مسلم: 3/ 1513، حديث 1905؛ منية
المريد: ص 134؛ تفسير قرطبى: 1/ 18؛ سنن نسائى( گزيده): 6/ 23، حديث 3137؛ سنن
كبرا: 3/ 17، حديث 4345، و 5/ 30، حديث 8083، و 6/ 477، حديث 11559؛ مسند احمد: 2/
321، حديث 8260؛ بحار الأنوار: 67/ 249؛ التّرغيب و التّرهيب: 1/ 29؛ نيل الأوطار:
8/ 34.
[3] - ر ك: منابع قبلى، و صحيح ابن حبان: 2/ 137؛
المستدرك على الصّحيحين: 1/ 579، حديث 1527؛ موارد الظّمآن: