نسبت به احترام شخص انسان به اين گفتهها
واداشته است، منظورش التزام به برائت ظاهرى بوده است و مسئله باطن را به وجدان
فردى واگذار كرده است. و آيا تمام آنچه كه بر نظر مذهب حنفى ايراد گرفته شده است،
از اين جهت نيست كه آنها مىخواستهاند آزادى بيشترى بدهند به كسانى كه خوب
استفاده كردن از آزادى را به كار نگرفتهاند!!؟
4- نيّت جلب رضاى مردم (ريا)
مطلبى كه مانده، نوع ديگرى از انگيزههاى خودخواهى است كه بايد توصيف
كنيم، و نسبت به بحث آخرين موردى است كه از آن سخن مىگوييم؛ كه نمونه ديگرى از
خودخواهى جسورانه است، ولى اين خودخواهى، تجاوز به غير و انكار واقعيّت نيست و
جنبه مادّى هم ندارد، بلكه پوششى از نرمش و ابراز انس و الفت بيشتر است. زيراكه
اين حالت از خوددوستى مىجوشد؛ همان احساس طبيعى كه در بعضى از شرايط، مشروعيّت
دارد، البتّه با درجات متفاوت از مشروعيّت، ولى در اينجا عيب كار اين است كه
لزومى ندارد و در غيرمحلّ خود به كار گرفته شده است.
البتّه مشروعيّت آن در ذات خود متفاوت است، چون براى زندگى اجتماعى
انسان لازم است به كمترين حد از محبّت قلبى ديگران و در حدّاقل اعتبار در نظر
ايشان، به مقدار ضرورتى كه براى تنفّس زندگى مادّيش ضرورت دارد، اطمينان داشته
باشد.
آيا اين مقدار مجاز نشده و بلكه از امور موافق با سنّت حسنه نيست كه
شخص به شكل ظاهر و روش لباس پوشيدنش در اجتماع بيشتر اهميّت بدهد تا در بين كسانى
كه با آنها انس و الفت دارد، و اين امرى است كه سنّت دينى بر آن تأكيد دارد:
«پيامبر 6 وقتى كه بيرون مىآمد، ردا مىپوشيد.»[1].
[1] - ر ك: صحيح بخارى: 3/ 1125، حديث 2925، 5/ 2184،
حديث 5457، عبارت روايت بخارى چنين است: حسين بن-- على 7 نقل كرده است
كه على 7 فرمود:« پيامبر 6 رداى خود را
طلبيد، سپس به راه افتاد ...» مفهوم روايت آن است كه هروقت بيرون مىرفت، ردا
مىپوشيد( مترجم عربى).
و ر ك: صحيح مسلم: 3/ 1569، حديث
1979؛ كافى: 3/ 204؛ مسند ابى عوانه: 5/ 91، حديث 7902؛ سنن كبرا: 6/ 124، حديث
11456 و ص 341، حديث 12735؛ من لا يحضره الفقيه: 1/ 151؛ سنن ابى داود: 3/ 149؛
خصال: 191.