وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا
إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ
الْمُحْسِنِينَ وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً وَ لا
يَقْطَعُونَ وادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما
كانُوا يَعْمَلُونَ.»[1].
البتّه نيّت خير است، ولى عمل براساس نيّت خير، بالاتر از آن خير
است، زيراكه يك عمل اخلاقى كامل است.
انگيزههاى عمل
بخش اوّل از اين فصل از آن جهت به بررسى نيّت اختصاص يافت كه نيّت
رابط بين اراده و موضوع مباشر آن است، به اين معنى كه عمل را با صرفنظر از هر نوع
انتظارى ممكن است اين نشاط درونى به دنبال خود داشته باشد. به راستى ما مشاهده
مىكنيم كه: اين رؤياى درونى و اين ادراك شعورى نسبت به آنچه انسان انجام مىدهد
و صفتى را كه بدان وسيله عملى را انجام مىدهد، عنصر مهمّى در اخلاقيّت به حساب
مىآيد، ولى تمام شىء و همهچيز نيست، و از طرفى فقدان اين عنصر بيشترين تصرّفات
دقيق انسانى و از جهت مادّى مطابق با تكليف وى به حساب مىآيد.
و هر نوع تغيير و تحوّلى در نيّت، يعنى هر نوع اشتباهى در اوصاف
راستين عمل، يا اين است كه ارتباط با رفتار ما دارد و يا اينكه تنها به ما اجازه
مىدهد تا از عفو پروردگارى برخوردار باشيم.
و البتّه از ميان دو عنصر سازنده پديده اخلاقى نيّت نسبت به عمل از
اولويّت و تقدّم برخوردار است.
و البتّه كه نيّت، به تنهايى به عنوان يك كار اخلاقى قابل فرض است و
در وقت لزوم
[1] - توبه( 9) آيههاى 120، 121: اين به خاطر آن است
كه هيچگونه تشنگى به آنها نمىرسد و هيچ رنج و خستگى پيدا نمىكنند و هيچ گرسنگى
در راه خدا دامن آنها را نمىگيرد و در هيچ نقطه خطرناك و ميدان پرمخاطرهاى كه
موجب خشم و ناراحتى كفّار است، قرار نمىگيرند، و هيچ ضربهاى از دشمن بر آنها
وارد نمىشود، مگر اينكه در ارتباط با آن، عمل صالحى براى آنها ثبت مىشود، زيرا
پاداش نيكوكاران را هيچگاه ضايع نمىكند، همچنين هيچ مال كم يا زيادى را در مسير
جهاد، انفاق نمىكنند و هيچ سرزمينى را( براى رسيدن به ميدان جهاد و يا به هنگام
بازگشت،) زير پا نمىگذارند، مگر اينكه تمام اين گامها و آن انفاقها براى او
ثبت مىشود، تا سرانجام خداوند اين اعمال را به عنوان بهترين اعمالشان پاداش
مىدهد.