از بافت روزگار چيزى شگفتانگيزتر نيست، آنگاه كه بافتهاى خود را
به پايان مىرساند و تصويرگرى مىكند! و شگفتانگيزتر از آن، چيزى است كه در بافت
روزگار است كه آميخته با زمان و رويدادهاست! و به راستى، آميزش تار زمان با پود
رويدادها بسيار گوناگون است؛ از انديشهاى تا انديشهاى و از وجدانى تا وجدانى
ديگر تفاوت دارد، بهگونهاى كه ممكن است از خود اين تاروپود اشكال و بافتهاى
مختلفى به وجود آيد. همه اينها به هنگام تحليل و بررسى نشانهاى از قدرت خداوند
مدبّر امور و احكام بديع پروردگار است.
به راستى، چه كسى مىتوانست تصوّر كند- بهطور مثال- اين كارى را كه
من امروز به جهان اسلام تقديم مىكنم، بهگونهاى پايان پذيرد كه مشاهده مىكنيم؛
و كسانى كه در اين كار سهمى دارند تا اين اندازه با استاد امام محمّد عبد اللّه
درّاز ارتباط داشته باشند؟!
استاد دكتر سيّد محمّد بدوى- كسى كه بررسى كتاب را عهدهدار بوده
است- خاطرنشان كرد كه وى با مرحوم مؤلّف كتاب در پاريس زندگى مىكرده است و شاگرد
خصوصى وى بوده و سرانجام به افتخار دامادى وى رسيده است.
و در ضمن بيان روابط، با بررسىاى كه به عمل مىآوريم، مدّتى را خالى
مىبينيم كه اين جانب در آن ايّام در حضور استاد مؤلّف، در حوزه درسش- دانشكده دار
العلوم- زمستان سال (1954 م) براى دريافت ليسانس حاضر مىشدم و گوش جان به تفسير
ايشان از قرآن كريم مىدادم، و راه و روش وى را در امر تدريس فرامىگرفتم، و هرگاه
خاطرهاى در ذهنم مىگذرد كه مربوط به آن زمان است، در حالىكه به تحصيل علم حريص
بودم و نيز علاقهمند بودم كه در برابر