3- رفتار و سلوك و توانمندىهاى عقلانى: اين كافى نيست كه بگويند:
نيكى و نيكوكارى دل را پاك مىكند و اراده را تقويت نموده و استوار مىسازد، و شرّ
و بدى نفس را فاسد نموده و آلوده مىنمايد. توضيح اينكه اثر خير و شر بسى دورتر
از اينها پيش مىرود، با انعكاس و تأثيرى كه دارد، حتّى روى عقل و هوش اثرگذار
است، به راستى لغزش هواى نفس آيينه انديشه را كدر و ادراك واقعى را تيره مىسازد: «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ.»[1]، در حالىكه توازن برخاسته از خير و صلاح انسان را بر تميز حق و
باطل و خير و شر قادر و توانا مىگرداند: «يا أَيُّهَا
الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً.»[2]
4- نفس با كاملترين صورت: چنين است كه هر قوّهاى از قواى درونى ما
بهره خود را از پاداش اخلاقى دريافت مىكند، بنابراين نفس ما در كاملترين شرايط
خود همان است كه عمل ما باعث نجات آن مىشود و آن را به كمال مىرساند. يا اينكه
گمراه ساخته و از همه امتيازات بى بهره مىسازد:
«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ
زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها.»[3] براى اينكه تمام اين حرفها را در يك كلمه خلاصه نماييم، مىگوييم:
پاداش و كيفر اخلاقى در نيكوكارى و بدكارى يعنى در كسب ارزش و يا زيانكارى و ضدّ
ارزش تجسّم مىيابد: «كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ
لَفِي سِجِّينٍ كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ.»[4]
2- مجازات قانونى
وقتى كه از جنبه اخلاقى به جنبه قانونى برمىگرديم، پاداش و كيفر در
حقيقت نيمى از
[1] - مطففين( 83) آيه 14: چنين نيست كه آنها
مىپندارند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دلهايشان نشسته است.
[2] - انفال( 8) آيه 29: اى كسانى كه ايمان آوردهايد!
اگر تقوا پيشه كنيد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد، به شما نورانيّت و روشنبينى
خاصّى مىبخشد كه بتوانيد حق را از باطل به خوبى تشخيص دهيد.
[3] - شمس( 91) آيههاى 7- 10: و قسم به جان آدمى و
آنكس كه آن را( آفريده و) منظّم ساخته، سپس فجور و تقوا( شرّ و خيرش) را به او
الهام كرده است كه هركس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده و آنكسى كه نفس
خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است.
[4] - مطففّين( 83) آيههاى 7 و 18: چنان نيست كه آنها(
درباره معاد) مىپندارند، بلكه نامه اعمال ابرار و نيكان در علّيّين است،( كتاب در
اينجا به معناى سرنوشت و حكم قطعى الهى است كه مقرّر داشته، نيكان در اعلا درجه
بهشت باشند.)- م.