نام کتاب : آرامبخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين جلد : 1 صفحه : 224
سختتر مبتلا كند محبتم به او بيشتر
مىشود).
5- حكايت شخصى كه پايش را مرض خوره قطع كرده بود
مردى مرض خوره از زانو به پايين پايش را قطع كرده بود و با اين حال
مىگفت:
«الحمد للَّه الّذى اخذ منّى واحدة و ترك ثلاثا و عزّتك لأن كنت اخذت
لقد ابقيت و لئن كنت ابتليت لقد عافيت.» «حمد مخصوص آن خدايى است كه يك چيز از من
گرفت و سه چيز گذاشت (يعنى يك پا از من گرفت ولى دو دست و يك پاى ديگر گذاشت. زيرا
هر چهار چيز را خودش داده بود حال يكى از آنها را برد و سه تاى ديگر آنها را باقى
گذاشت) به عزت و جلالت قسم كه اگر گرفتى باقى گذاشتى و اگر مبتلا كردى عافيت و
سلامت دادى. در آن شبى كه پايش قطع شد تا صبح مشغول ذكر و دعا و ثنا بود.»
6- شخصى كه مىگفت از مقام رضا فقط بويى به مشامم خورد
يكى از بزرگان مىگفت: من به هر مقامى رسيدم و در هر مقامى حالتى
پيدا كردم، به جز مقام رضا و خشنودى از قضاى الهى، از اين مقام چيزى نصيبم نگرديد
مگر اين كه بويى از آن به مشامم خورده است و با اين حال اگر خداوند تمام مخلوقات
را داخل بهشت نمايد و مرا در جهنم بيندازد به اين كار خدا راضى هستم (و هرگز به
كار خدا اعتراض نخواهم كرد).
نام کتاب : آرامبخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين جلد : 1 صفحه : 224