responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 185

مردى در بسيارى از اوقات به نزد من مى‌آمد، تا اين كه روزى به من خبر رسيد كه او شكاك است (و زياد شك مى‌كند) جهت ارشاد و دفع شك او به منزلش رفتم، ديدم كه اين مرد تازه از دنيا رفته است و مادر پيرش در كنارش نشسته بود و به فرزندش نگاه مى‌كرد. تا اين كه چشم و صورت ميت را بستند و پارچه‌اى به روى او انداختند.

سپس مادرش گفت: خدا رحمت كند تو را اى فرزند عزيزم! تو فرزند نيكويى براى ما بودى و هميشه محبت و دلسوزى برايم مى‌نمودى پس خدا در فراق تو به من صبر عطا نمايد. فرزندم تو همواره نمازت را با تأنى و طمأنينه مى‌خواندى و بسيار روزه مى‌گرفتى.

خداوند ان شاء اللَّه تو را از آنچه كه از درگاه رحمتش اميد و آرزو داشتى محروم و نااميد نمى‌فرمايد.

22- حكايت شگفت انگيز صبر بانويى در مرگ دلخراش دو فرزند و شوهرش‌

بيهقى از «ذو النون مصرى» روايت كرده است كه مى‌گويد: من مشغول طواف خانه خدا بودم، ناگهان دو كنيز را ديدم كه يكى از آنها اشعار ذيل را انشا كرد و گفت:

صبرت و كان الصّبر خير مطيّة

و هل جزع منّى يجدى فاجزع‌

نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 185
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست