responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 175

فرار و پشت كردن شهيد شدند يا در حال روبرو شدن با دشمن؟!! گفتند: فرزندانت در حال مقاومت رو در روى دشمن شهيد شدند. آن بانوى محترمه و صابره گفت: حمد و ستايش خدا را كه فرزندانم به فوز عظيم نايل شدند و به شرافت و عزت رسيدند. جان من و پدر و مادرم به فداى ايشان. (و هيچ گونه گريه و ناله‌اى از آن بانوى محترم صادر نشد).

14- حكايت شگفت انگيز مادر شهيدى كه گيسوانش را براى بند اسب رزمندگان هديه كرد

ابو قدامه شامى مى‌گويد: من در يكى از غزوات فرمانده لشكر بودم، وارد يكى از شهرها شدم، مردم را به شركت در جنگ دعوت كردم و آنها را به جهاد در راه خدا تشويق و ترغيب نمودم و فضيلت شهادت را براى آنها بازگو كردم، سپس مردم متفرق شدند. من بر اسبم سوار شدم و به طرف منزل خود روانه شدم در اين هنگام ناگهان زن خوش‌سيمايى مرا صدا زد و گفت: اى ابى قدامه! من به راه خود ادامه مى‌دادم و جواب او را ندادم، سپس گفت: روش مردان صالح و نيكوكار اين چنين نيست كه كسى كه آنها را صدا زند و كارى داشته باشد اجابت نكنند ابو قدامه مى‌گويد: من ايستادم آن زن آمد و نامه و تكه پارچه‌اى گره زده به من داد و گريه كنان برگشت. من به نامه‌اش نگاه كردم ديدم كه در آن نوشته است اى ابو قدامه! تو ما را به جهاد در راه خدا فرا خواندى و به ثواب آن ما را تشويق كردى و من زنى هستم‌

نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 175
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست