نام کتاب : احوال و آثار مير سيد على همدانى (با شش رساله از وي) نویسنده : رياض، محمد جلد : 1 صفحه : 66
قبول نمود. سيد چون به مهمانى آنجماعت ميرفت
در راه با يكى از اولياء اللّه كه بروايت رساله خ خ مستورات[1]
حضرت خضر بود ملاقات نمود آن بزرگ دانه چند از خ خ حب الملوك[2]
را در دهان سيد نهاد و بدون گفتن چيزى از او جدا شد. پس درين دعوت سيد را در شربت
زهر خوراندند. سيد ناراحت گرديده زود بحجره خود بازگشت و در حال از تاثير حب
الملوك قى و اسهال پديد آمد و از هلاكت باز ماند. ولى اثر آن زهر همه عمر باقى
ماند و سالى يكبار ورم ميكرد و زرد آب جارى ميشد و سپس مىخشكيد.
از آن به بعد على همدانى از معاشرت با علماى سوء احتراز ميجسته و در
رساله عربى خود بنام فى علماء الدين مينويسد كه علماى واقعى آنكسانند كه از علم و
تقوى و تزكيه نفس بهرهمندند نه مدعيان اطلاعاتى چند كه قلوبرابى اصلاح
گذاشتهاند.
بعضى از سلاطين و امرا سيد را مورد آزمايش قرار ميدادهاند مثلا[3] پادشاهى در مقابل حقگويى سيد او
را تهديد ميكرد و اسبهاى مسين و فولادى را داغ ميكرد و ميگفت اگر از حقگوئى باز
نمانى و نسبت به تجملات دربار من احترام نميگزارى ترا بر يكى از اين اسبهاى آتشين
مينشانم- سيد باين تهديدها اعتنا نميكرد و در نتيجه روزى آن پادشاه در حلقه مريدان
او درآمد.
صاحب رساله- خ خ مستورات[4]
اين واقعه را به حاكم بلخ منسوب كرده مينويسد كه اسبهاى فلزى مذكور را هرچند داغ
ميكردند آنها در صورت كره زمهرير سرد ميگشتند و با ديدن اين كرامت فوق العاده سيد
پادشاه مذكور معذرت خواست و از كرده خود نادم و تائب گرديد. و اللّه اعلم بالصواب.