نام کتاب : احوال و آثار مير سيد على همدانى (با شش رساله از وي) نویسنده : رياض، محمد جلد : 1 صفحه : 65
ميكنند و فرياد ميزنند يا شاه همدان[1]. كشميريان روز 6 ذى الحجه هر سال
بمناسبت وفات على همدانى در سراسر مجامع دينى خود جشن خ خ عرس برپا ميسازند و
درباره شخص و تعليمات حقه سيد صحبتها ميكنند.
مصائب و آلام در زندگانى وى
مثل سائر پاكبازان و حقگويان على همدانى دچار مصائب و آلام زياد
گرديده و خودش درين مورد نوشته است: خ خ و سنت الهى چنان رفته كه هركه حق گويد و
در اظهار حق كوشد بسيارى از خلق دشمن او گردند[2]
در زمره دشمنان او نه فقط مردمان نادان و عامه متعصب بلكه فقها و علماى سوء
جاهطلب و بعضى از پادشاهان و اميران هم بودهاند. على همدانى وقتى به جعفر بدخشى
فرمود: خ خ ... بسى ابتلا بما رسيده در سفر و حضر كه بسى از آن ابتلا به سبب فقها
رسيد و علما و بعضى به سبب ملوك و امراء و بعضى شايد كه بود بشرور نفوس ما و آن
بلاها از حضرت حق تعالى باشد بر ما محض عطا اگرچه بصورت آن نمود بلا[3] و اين جذبه در شعر على همدانى هم
موجود است. در غزلى ميفرمايد:
خوش
آن سرى كه بود ذوق سيرها ديده
بچشم
دل رخ اسرار آن سرا ديده
بر
آستان وفا هر دمى ز دشمن و دوست
هزار
محنت و ناكامى و جفا ديده
بهر
جفا كه كشيده بروزگار دراز
براى
دوست در ان شيوه وفا ديده
على همدانى يكى از فتنههاى علماء سوء را به جعفر بدخشى اينطور بيان
نموده كه وقتى وى در مجلسى وعظ ميگفت و بعضى از باصطلاح علما در آنجا حضور داشتند.
درين مجلس وى بعضى از حقائق تلخ بيان نمود كه انتقاد گونهيى بود بر آن گروه علما.
گروه علما فكر كردند كه اينچنين سخنان وى عقيدت و احترام مردم نسبت بآنان را فاسد
ميكند. چارهاى نديدند جز اينكه على همدانى را از بين ببرند. به حيله دعوتى ازو
كردند تا باين وسيله او را زهر بخورانند. غرض طبق نقشه قبلى خود سيد را باصرار
دعوت كردند كه البته او طبق اخلاق وسيع خود
[1] - مجله معارف اسلامى( سازمان اوقاف) تهران شماره 5
سال 1347 ش.