responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 255

ان اضلَّ نَفسى فَفَعَلتُ ذَلكَ لَاعرفَهَا به فَحَوَّلَت القَلَادَةُ ذَاتَ لَيلَةٍ من عُنُقه لعُنُق اخيه فَلَمَّا اصبَحَ قَالَ يَا اخى انَا انتَ فَمَن انَا[1]. كتاب الحمقى و المغفّلين، ص 22 [ص 263 قصص مثنوى‌]

[ «چون قضا آيد شود تنگ اين جهان»]

397-

«چون قضا آيد شود تنگ اين جهان‌

از قضا حلوا شود رنج دهان‌

گفت اذَا جَاءَ القَضا ضاقَ الفَضَا

تُحجَبُ الابصَار اذَا جَاءَ القَضَا

چشم، بسته مى‌شود وقت قضا

تا نبيند چشم كُحل چشم را

مضمون اين ابيات مستفاد است از حديث:

كه مستند آن در ذيل شماره (97) ذكر شده است. [1]

انَّ اللَّهَ اذَا ارَادَ انْفَاذَ أَمْرٍ سَلَبَ كُلَّ ذى لُبٍّ لُبَّهُ‌

و جمله: اذَا جَاءَ القَضَا ضَاقَ الفَضَا[2]. مثل است و در مجمع الامثال مى‌دانى (ص 27) بدين گونه نقل شده است: اذَا حَانَ القَضَا ضَاقَ الفَضَا[3].

[ص 74 احاديث مثنوى‌]

______________________________ [1] مضمون اين ابيات مستفاد است از حديث ذيل:

عَنْ أَبي الْحَسَن الرّضَا 7 إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إذَا أَرَادَ أَمْراً حَالَ بَيْنَ الْمَرْء وَ قَلْبه فَإذَا وَقَعَ الْقَدَرُ وَ نَفَذَ أَمْرُ اللَّه رَدَّ إلَى كُلّ ذي عَقْلٍ عَقْلَهُ.

مشكاةالأنوار ص 249 الفصل الثاني في صفة العقل.

امام رضا 7 مى‌فرمايد: هرگاه خداوند متعال براى كسى اراده امرى كند بين او و خواسته دلش حائل شود، و آنگاه كه مقدراتش انجام گرفت و امرش واقع شد عقل و خردش را به او باز گرداند ..

انَّ اللَّهَ اذَا ارَادَ انْفَاذَ أَمْرٍ سَلَبَ كُلَّ ذى لُبٍّ لُبَّهُ (1).

جامع صغير، ج 1، ص 66 و اين حديث بدين صورت هم روايت شده است:

اذَا أَرَادَ اللَّهُ انْفَاذَ قَضَائه وَ قَدَره سَلَبَ ذَوى الْعُقُول عُقُولَهُمْ حَتّى‌ يُنْفَذُ فيهمْ قَضَاؤُهُ وَ قَدَرُهُ فَاذَا مَضَى امْرُهُ رَدَّ الَيْهمْ عُقُولَهُمْ وَ وَقَعَت النَّدَامَةُ (2).

جامع صغير، ج 1، ص 17

انَّ اللَّهَ اذَا ارَادَ امْضَاءَ امْرٍ نَزَعَ عُقُولَ الرِّجَالَ حتّى يُمْضى امْرَهُ فَاذَا امْضَاهُ رَدَّ الَيْهمْ عُقُولَهُمْ وَ وَقَعَت النَّدَامَةُ (3).

جامع صغير، ج 1، ص 66 [ص 13 احاديث مثنوى‌] (1) وقتى خداوند اراده كرد كارى تحقق يابد عقل هر عاقلى را (موقتاً) از وى سلب مى‌كند. (تا مانع تحقق آن كار نشود).

(2) وقتى خداوند اراده كرد مشيّتش تحقق يابد عقل خردمندان را از آنان سلب مى‌كند. همين كه آن امر تحقق يافت عقلشان را به آنان باز مى‌گرداند. آن وقت است كه پشيمانى آنان را فرا مى‌گيرد.

(3) وقتى خدا اراده كرد كارى تحقق يابد عقل مردان را از آنان مى‌گيرد. همين كه آن امر متحقّق شد عقلشان را به آنان باز مى‌گرداند. آن وقت است كه پشيمانى آنان را فرا مى‌گيرد.


[1] - از حماقت وى( منظور هَبَنَّقَه است از احمقهاى معروف عرب) يكى اين است كه گردن بندى از گوش ماهى و استخوان و خرمهره به گردن خود افكنده بود و در توجيه آن مى‌گفت چون مى‌ترسم گاهى خود را گم كنم اين گردن بند نشانه شناسايى من خواهد شد! اتفاقاً شبى گردن بند او به گردن شخص ديگرى جا به جا شده بود. صبح كه برخاست خطاب به آن شخص مى‌گفت اى برادر اگر من تو هستم پس تو كه هستى؟!

[2] - هنگامى كه سرنوشت الهى( در مورد كسى) فرا رسيد عرصه بر او تنگ مى‌شود( و چاره‌اى جز تسليم ندارد.)

[3] - هنگامى كه سرنوشت الهى( در مورد كسى) فرا رسيد عرصه بر او تنگ مى‌شود( و چاره‌اى جز تسليم ندارد.)

نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 255
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست