نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 980
شمشيرهائى
كه ميدان جنگ از آنها خالى نشد و سستى با آنها را همراهى نكرد (سستى در آنها
پديدار نشد).
«مشيا
سبححا ج 66 97 رفتن آسان، رجوع شود به «سبحح»
ماشيه
چهارپايان.
اعمّ از گوسفند و گاو و شتر، راغب گويد: اين تسميه از «ناقة ماشية» اخذ شده كه
تفأل به كثرت آن است، از كلام امام صلوات اللّه عليه معلوم مىشود كه ماشيه فقط
شامل گاو و گوسفند است چنانكه به عاملان زكات و صدقات نوشته: «فان كان له ماشية او ابل فلا تدخلها الّا بادنه فانّ اكثرها
له» نامه 25 381، اگر براى آن شخص گاو و گوسفند و يا شترى باشد، ميان آنها
بدون اجازه وى داخل مشو، كه اكثر آن مال اوست، در دعاى استسقاء فرموده: «اللّهم سقيا منك تعشب بها نجادنا... و تعيش بها مواشينا»
خ 115 172
مصر
(مثل
عقل) دوشيدن:
«مصر
الشاة و الناقة مصرا: حلبها باطراف الاصابع الثلاث»
مصر (مثل
جسر): حدّ و مرز ميان دو چيز يا دو قطعه زمين. شهر را از آن مصر گويند كه محصور و
محدود است در
المنجد
آمده: مصر شهر قاهره است
و همه
مملكت را نيز مصر گويند، مواردى از آن در «نهج» آمده است.
به عامل
صدقات مىنويسد: چون شتران زكات را جمع كردى به مأمور خودت بگو: بچّه ناقه را از
مادرش جدا نكند و شير آنرا ندوشد كه به بچّهاش ضرر رساند:
«و لا يمصر لبنها فيضّر ذلك بولدها» نامه 25381، «مصر» به عنوان مملكت مصر
چند بار در «نهج» آمده است از آن جمله به عبد اللّه بن عباس نوشت: «امّا بعد فانّ مصر قد افتتحت و محمد بن ابى بكر- رحمه
اللّه- قد استشهد...» نامه 35 408 به معاويه مىنويسد: «ذكرت انّى قتلت طلحة و الزبير و شرّدت بعايشة و نزلت بين
المصرين و ذلك امر غبت عنه فلا عليك...» نامه 64 454، گفتهاى كه من طلحه و
زبير را كشتم و عايشه را بىچاره كردم و ميان دو شهر كوفه و بصره نشسته (امر آندو
را در دست گرفتم) اين كارى است كه تو در آن حاضر نبودهاى و تحقيق از آن تو را
نرسد.
به حارث
همدانى نوشت: «و احذر صحابة من يفيل رأيه و ينكر
عمله... و اسكن
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 980