نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 979
خفيف محمله عطر ريحه»
حكمت 397، مشك چه عطر بهترى است حملش آسان و بويش خوش است.
«كثبان المسك»
خ 165 239 تپّههاى مشك در بهشت كه در «كثب» گذشت
مساء
مساء:
اوّل شب و آمدن تاريكى، صباح اوّل روز و آمدن روشنى است، «امساء» داخل شدن به شب
مواردى از آن در «نهج» آمده است،: «او لستم ترون اهل
الدنيا يصبحون و يمسون على احوال شتّى فميّت يبكى و آخر يعزّى» خ 99 145
مشج
(مثل
عقل) آميختن:
«مشجه: خلطه»
مشيج
آميخته. جمع آن امشاج است كه فقط يك بار در «نهج» ديده مىشود، درباره علم خداوند
فرموده: «عالم السّر من ضمائر المضمرين... و محطّ الامشاج
من مسارب الاصلاب» خ 91 134، خدا داناست به راز رازداران و محلّ ريخته شدن
نطفههاى (منىها) از مجراهاى پشتهاى مردان در اينجا «محطّ» رحم مادران از انسان و
غير انسان است، اختلاط در «منى» ظاهرا براى آن است كه در ظاهر يك شىء است و در
واقع آميخته است از سلّولها، كروموزومها و ژنهاى بىشمار و يا آميختگى نطفه زن و
مرد است
مشى
راه رفتن
با اراده: «الانتقال من مكان الى مكان بارادة» در راه رفتن معنوى نيز به كار رود،
مواردى از آن در «نهج» آمده است چنانكه فرمايد: «امش بدائك ما مشى معك» با مرضت
راهبرو تا با تو راه مىرود يعنى مادامى كه مرض قابل تحمل است در فكر دوا و دكتر
مباش، تا بدن خودش آنرا دفع بكند.
به
معاويه مىنويسد: چه نيك مشابهت دارى به عموها و دائىهاى خودت كه شقاوت و آرزوى
باطل به انكار محمد (صلى اللّه عليه و آله) وادارشان كرد: «فصرعوا مصارعهم حيث علمت لم يدفعوا عظيما و لم يمنعوا حريما بوقع سيوف ما
خلا منها الوغى و لم تماشها الهوينا» نامه 64 455 «وغى»: جنگ. «هوينا»
مصّغر هونى، مؤنثّ اهون به معنى سستتر است. «لم تماشها» يعنى مماشات و مرافقت نكرد
با آنها، معنى كلام چنين است پس آن عموها و دائىهايت در قتلگاه خود كه مىدانى
افتادند، نه كار بزرگى را دفع كردند و نه از حريمى دفاع نمودند، بلكه به خون
غلطيدند با
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 979