responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 956

خ 35 80 «منعرج اللوى» نام محلّى است، معنى شعر در «ضحى» گذشت

در رابطه با فنون جنگى به لشكريانش فرمود: «و التووا فى اطراف الرماح فانّه امور للاسنّة و غضّوا الابصار فانّه اربط للجاش» خ 124 180 «التواء» كج شدن و انعطاف، غرض امام 7 آن است كه چون نيزه‌هاى دشمن به طرف شما آمد اين سو آن سو كج شويد و به پيچيد كه آن در كج كردن نوك نيزه و اينكه به انسان نرسد بسيار اثر دارد، يعنى در اطراف نيزه‌هاى دشمن اين سو آن سو شويد كه آن نمى‌گذارد نيزه‌ها به هدف رسند، و چشمها را پائين اندازيد و به دشمن نگاه نكنيد كه آن قلب را محكمتر مى‌كند، تمام سخن در «رمح» گذشت.

لواء: علم و آن دو بار در «نهج» آمده است «و لكلّ غادر لواء...» خ 300 318 معنى آن در «دهاء» گذشت: «قام لوائه» خ 2 47 پرچم او افراشته شد

ليث

شير. نيرو. سختى. آن فقط يك بار در «نهج» است در تعريف برادرى كه داشته فرموده است: «كان ضعيفا مستضعفا فاذا جاء الجدّ فهو ليث غاب وصلّ واد» حكمت 289، او ضعيف و متواضع بود و چون كار جدّى پيش مى‌آمد، مانند شير بيشه و افعى بيابان بود، رجوع شود به «صلل»

ليط

(مثل عقل) چسبيدن و لاحق كردن.

«لاط الشى‌ء بقلبه: الصق. لاط فلانا بفلان: الحقه به»

اين لفظ دو بار در «نهج» يافته است در خلقت آدم 7 فرموده: «جمع الله... تربة سنّها بالماء حتّى خلصت و لاطها بالبّلة حتّى لزبت» خ 1 42 «لاط» در اينجا به معنى آميختن و لا حق كردن رطوبت به خاك است يعنى بر آن آب ريخت تا گلّ خالص گرديد و با رطوبت مخلوط كرد تا چسبناك گرديد.

«او حجة تليط بعقول سفهائكم» خ 192 يا دليلى كه به عقول احمقان شما مى‌چسبد و مورد قبول است

ليق

لياقة: مناسبت، از اين ماده فقط دو مورد در «نهج» آمده است، درباره حق تعالى فرموده: «خلق الخلق من غير روّية اذ كانت الرّويات لا تليق الّا بذوى البصائر و ليس بذى ضمير فى نفسه» خ 108 155، خدا مخلوق را بدون اعمال فكر

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 956
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست