نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 944
آن بر تو
مشتبه شده كنارش بيانداز و آنچه يقين به پاك بودن كردهاى تناول كن.
در مقام
نصيحت فرموده: «ترتعون فيما لفظوا و تسكنون فيما
خربّوا» خ 221 338 مىچريد در آنچه گذشتگان انداختهاند و سكونت مىكنيد در
آنچه خراب كردهاند، درباره حق تعالى فرموده: «يقول و
لا يلفظ و يحفظ و لا يتحّفظ و يريد و لا يضمر» خ 186 274 سخن مىگويد ولى
مانند ديگران چيزى از دهان نمىاندازد، حافظ است بىآنكه در حفظ به زحمت افتد،
اراده مىكند ولى نه مانند انسان كه چيزى در ضمير خود دارد، و نيز درباره حق تعالى
فرموده: «لا يخفى عليه من عباده شخوص لحظة و لا كرور
لفظة» خ 163 232 از بندگانش به او مخفى نمىماند، نه خيره شدن نگاهى و نه
تكرار لفظى
لفع
(مثل
عقل) شمول، احاطه، پيچيدن. دو مورد از آن در «نهج» آمده است درباره ملائكه فرموده:
«ناكسة دونه ابصارهم متلفّعون تحته باجنحتهم» خ
1 41 در كنار عرش خدا چشمهايشان به زير انداخته شده و در تحت عرش بالهاى خود را بر
خود پوشيده و پيچيدهاند، درباره طاووس فرموده: «و
كانّه ملفّع بمعجر اسحم» خ 165 238، گوئى كه او با معجر سياه پيچيده شده
است
لفف
لفّ:
پيچيدن و جمع كردن:
«لفّه
لفّا: ضمّه و جمعه»
لفيف:
پيچيده شده، شش مورد از آن در «نهج» به كار رفته است درباره فتنه بعد از خود
فرموده است: «و عن قليل تلتفّ القرون بالقرون و يحصد
القائم و يحطم المحصود» خ 101 147، عنقريب لشكرها روى هم مىريزند، آنچه از
خير باقى مانده درو شود و آن چه درو شده كوبيده گردد.
درباره
رسالت حضرت فرموده: «نشرت النعمة عليهم جناح
كرامتها... و التفّت الملّة بهم فى عوائد بركتها...» خ 192 298 نعمت خداوند
بال كرامتش را بر آنها گسترد و ملّت در عوائد بركت آنها جمع گرديد و به هم پيوست.
«تلتفّ
برسول» خ 192 جمع مىشود (مردم) به وسيله رسولى
«ملفوفة»
پيچيده شده در رابطه با جريان اشعث بن قيس فرموده: «و
اعجب من ذلك طارق طرقنا بملفوفة فى وعائها» خ 224 346 كه در «طرق- شنأ»
گذشت،
محمد
عبده
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 944