نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 865
در وصف
خود فرموده: «فقمت بالامر حين فشلوا... كالجبل لا
تحركه القواصف» خ 37 81، آنگاه كه ديگران سست شدند به كار دين برخاستم
مانند كوهى كه طوفانهاى شكننده نتواند حركتش بدهد.
درباره
آتش جهنّم (نعوذ بالله منها) فرموده: «لها كلب و لجب و
لهب ساطع و قصيف هائل» خ 109 162 «كلب» به فتح ك- ق مرض هار است مراد از
آن در اينجا هيجان است. «لجب» اضطراب، يعنى براى آتش جهنّم هيجان و اضطراب شديدى
است، و شعلههاى بالا رونده و صداى شديد وحشتناك دارد
قصم
شكستن.
«قصم
العود: كسره و ابانه»
چوب را
شكست و از هم جدا كرد، «قصم» بر وزن صرد، مردى است كه حريف خود را مىشكند و مغلوب
مىكند، سه مورد از آن در «نهج» آمده است، در مقام علل و اسباب فرموده: «امّا بعد فانّ الله لم يقصم جبّارى دهر قطّ الّا بعد تمهيل و
رخآء و لم يجبر عظم احد من الامم الّا بعد ازل و بلاء» خ 88 121، خداوند
ستمگران روزگار را هلاك نكرده مگر بعد از مهلت دادن و وسعت در زندگى. و استخوان
كسى از امتها را ترميم نكرده مگر بعد از فشار و زحمت و بلا.
راجع به
آمدن فتنهها فرموده: «ثمّ يأتى بعد ذلك طالع الفتنة
الرجوف و القاصمة الزحوف، فتزيغ قلوب بعد استقامة و تضّل رجال بعد سلامة» خ
151 210، سپس مىآيد مقدمّه فتنه متزلزل كننده و شكننده حمله كننده، پس قلوبى بعد
از استقامت منحرف مىشوند و مردانى بعد از سلامت و هدايت به گمراهى مىروند، و در
ذيل آن فرموده: «من اشرف لها قصمته» هر كس به آن فتنه مشرف شود او را خرد مىكند
قصو
(مثل
عقل) دورى:
«قصا
المكان قصوا: بعد- قصا عن القوم: تباعد»
قصىّ:
دور. اقصى: دورتر، قصوى مؤنّث اقصى است، مواردى از آن در «نهج» آمده است.
به برخى
از فرمانداران نوشت: دهقانهاى ديار تو از خشونت و تحصير تو، نسبت به ايشان شكايت
كردهاند، در اين كار دقّت كردم، ديدم چون مشركند نبايد خيلى نزديك گردند و چون
اهل ذمّه و پيمان هستند نبايد چندان دور شوند و مورد
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 865