نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 862
قسو
و قسوه و
قساوت سختى قلب و سنگدلى است، گويند:
«قسا
قلبه قسوا... صلب و غلظ»
صلابت هر
چيز را نيز قسوه گويند شش مورد از آن در «نهج» آمده است، در مذمت يارانش فرموده: «ما عزّت دعوة من دعاكم و لا استراح قلب من قاساكم» خ
29 73 «مقاساة» مجاهده و تاش كردن و قهر كردن. يعنى: عزيز نمىشود دعوت كسى كه شما
را دعوت كند (چون جواب نخواهيد داد) و راحت نمىشود قلب كسى كه شما را معالجه كند
و درباره شما زحمت كشد.
به بعضى
از فرمانداران مىنويسد: «فانّ دهاقين اهل بلدك شكوا
منك غلظة و قسوة و احتقارا و جفوة... داول لهم بين القسوة و الرأفة» نامه
19 376 دهقانان ديار تو از تو شكايت كردهاند كه بىرحم و سخت دل است و مردم را
تحقير كرده و جفا مىكند، نوبت دار كن ميان سختدلى و رأفت را، گاهى سخت گاهى
مهربان باش «الصخور القسية» خ 108 يعنى سنگهاى
سخت
قشر
(بر وزن
عقل) كندن پوست، همچنين است تقشير آن فقط يك بار در «نهج» آمده است، در شعريكه
شاهد آورده فرمايد:
ادمت لعمرى شربك المحض صابحا و اكلك بالزبد
المقشّرة البجرا
خ 33 77
قشع
پراكنده
كردن:
«قشع
الريح السحاب: كشفته»
تقشع:
پراكنده شدن، دو مورد از آن در «نهج» آمده است، در وصف نيكوكاران فرموده: «همهمت بذكر ربّهم شفاههم و تقشّعت بطول استغفارهم ذنوبهم»
نامه 45 423، با ياد خدا كردن لبانشان به حركت و همهمه در آمده و با طول استغفار
گناهانشان پراكنده شده است «كما بتقّشع السحاب»
نامه 62 چنانكه ابرها متفرّق و پراكنده مىشوند
قصب
(بر وزن
شرف) نى:
«القصب:
كلّ نبات يكون ساقه انابيب»
از اين
ماده چند مورد در «نهج» آمده است، درباره بالهاى خفاش فرموده: «و جعل لها اجنحة من لحمها... كانّها شظايا الاذان غير ذوات
ريش و لا قصب» خ 155 218 براى آن بالهاى
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 862