نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 850
قرب
نزديكى.
خواه قرب مكانى باشد، يا زمانى و يا نسبى، يا قرب مقام و منزلت و امثال آن، آن با
مشتقاتش به طور فراوان در «نهج» به كار رفته است، درباره دنيا و آخرت فرموده: «انّ الدنيا و الاخرة عدوّان متفاوتان... و هما بمنزلة المشرق
و المغرب و ماش بينهما كلّما قرب من واحد بعد من الآخر و هما بعد ضرّتان»
حكمت 103 استقراب: نزديك به حساب آوردن. قرابة نزديكى خويشى و نسبى و مطلق نزديكى.
چنانكه فرموده: «مودّة الاباء قرابة بين الابناء و
القرابة الى المودّة اخوج من المودّة الى القرابة» حكمت 308 قربان: در اصل
مصدر است به معنى نزديك شدن مثل عدوان و خسران و نيز اسم به كار مىرود مثل برهان
و سلطان و آن هر كار خيرى است كه بنده به وسيله آن به خدا تقرب جويد، راغب گويد:
در تعارف اسم ذبيحه عبادات است، جمع آن قرابين آيد و آن در: «الصلاة قربان كلّ تقّى» حكمت 136 از براى فاعل است
يعنى نماز مقرّب كننده هر متّقى به خداست.
قارب:
كسى كه در شب در پى آب است، به قولى آن كسى است كه در پى آب مىرود و ميان او و آب
يك شب فاصله دارد، در لغت آمده:
«القرب
(مثل شرف): طلب الماء ليلا»
آنگاه كه
از دست اشقى الاخرين ضربت خورد در ضمن كلامى فرمود: «و
الله ما فجأنى من الموت وارد كرهته و لا طالع انكرته. ما كنت الّا كقارب ورد و
طالب وجد و ما عند الله خير للابرار» نامه 23 379، يعنى به خدا قسم از آمدن
مرگ چيزى كه مكروه دارم به طور ناگهانى بر من نيامد، و نه پيشامدى كه آنرا ناآشنا
بدانم، بلكه من مانند طالب آب بودم كه به آب رسيد، و جستجو كنندهاى بودم كه
خواسته خود را يافت، يعنى براى مرگ آماده بودم نظير: «و
الله لابن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى امّه» خ 5 52 تقريب و ادناء
در «و امزج لهم بين التقريب و الادناء و الابعاد و
الاقصاء» نامه 19 376، يكى است يعنى براى آنها نزديك كردن و دور كردن را
بهمآميز، گاهى به خودت نزديكشان كن و گاهى دورنما شعريكه به حضرت نسبت دادهاند
كه به ابى بكر فرمود: «و ان كنت بالقربى حججت خصيمهم»
حكمت 190، در «خصم» گذشت
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 850