نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 841
عالم به
محلهاى حق برمىدارد (و آن قهرا امام مسلمين و ياران اوست و اين پرچم از روى غفلت
و جهل به احكام الله برداشته نمىشود)
قبيله
گروه و
جمعيتى كه به يك پدر برسد، جمع آن قبائل است كه فقط يك بار در كلام حضرت آمده است،
چنانكه فرموده: «فليكن تعصّبكم لمكارم الخصال و محامد
الافعال... التى تفاضلت فيها المجدآء و النجدآء من بيوتات العرب و يعاسيب
القبائل...» خ 192 295 عصبيت شما براى خصال خوب و افعال پسنديده باشد كه در
آنها افزونى جستند بزرگواران و دلاوران از خاندانهاى عرب و رؤسا و بزرگان قبائل،
صلوات الله و سلامه عليك اى خلّاق سخن
قتب
(بر وزن
شرف) پالان و جهاز شتر. آن فقط يك بار در «نهج» آمده است، درباره ملاحم فرموده: «ذلك اذا عضّكم البلاء كما يعضّ القتب غارب البعير» خ
187 277، آن در وقتى است كه زخمى كند و به دندان گزد شما را بلا، چنانكه زخمى كند،
پالان گردن شتر را
قتر
(مثل
عقل) كم كردن. تنگ گرفتن:
«قتر على
عياله: ضيّق عليهم فى النفقة»
«قتور»
كم كننده، اين ماده همهاش چهار بار در «نهج» آمده است: «اللهم
صن وجهى باليسار و لا تبذل جاهى بالاقتار» خ 225 347 «اقتار» به معنى فقر
است يعنى خدايا آبروى مرا حفظ با غنى بودن كن و منزلت مرا با فقر صاقط مگردان.
درباره
ملائكه فرموده: «و منهم من هو... فى عظم الجبال الشمّخ
و فى قترة الظلام الايهم» خ 91 130، بعضى از آنها در كوههاى سر برافراشته و
برخى در خفاء و درون ظلمتهاى هولناك است «قتره» در اينجا به معنى خفاء است.
«ايها اليفن الكبير الذى قد لهزه القتير كيف انت اذا التحمت اطواق
النار بعظام الاعناق» خ 183
267 «يفن» بر وزن يمن شيخ مسنّ. «لهز» آميخته شدن «قتير» پيرى، يعنى اى پير
سالخورده كه پيرى در تو راه يافته و با پيرى مخلوط شدهاى، چگونهاى آنگاه كه
طوفهاى آتش به استخوانهاى گردنها بچسبد «مقتّر» كم كننده و تنگ گيرنده چنانكه
فرموده: «كن سمحا و لا تكن مبّذرا و كن مقدّرا و لا
تكن مقترا» حكمت: 33
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 841