responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 1091

يهدء هدا: سكن يكون فى سكون الحركة و الصوت»

چند مورد از آن در نهج آمده است، آنگاه كه به حضرت گفتند: قاتلان عثمان را محاكمه كند فرمود: «يا اخوتاه انى لست اجهل ما تعلمون... فاصبروا حتّى يهدأ الناس و تقع القلوب مواقعها...» خ 168 243، اى برادران آنچه را كه مى‌دانيد من از آن ناآگاه نيستم، صبر كنيد تا مردم آرام گيرند و دلها از هيجان بيافتند. در ذيل همين كلام فرموده: «فاهدووا عنّى و انظروا ما ذا يأتيكم امرى» «اهداه» او را آرام و ساكت كرد يعنى اكنون مرا آرام گذاريد و منتظر فرمان من باشيد. «و الحال هادئة» خ 230 351 يعنى حال آرامش برقرار است «ليعظكم هدوّى» خ 149 207 يعنى موعظه كند شما سكوت مرگ من.

هدب

هيدب: ابر نزديك بزمين ابر آويزان شده يا دامن ابر، آن فقط يك بار در نهج آمده است، درباره بارانهاى اوليّه زمين فرموده: «قد اسفّ هيدبه» خ 91 132 بتحقيق پائين آمده بود ابر آويزان آن.

هدج

رفتن مانند رفتن پير فرتوت. رفتن با لرزش پا، آن فقط يك بار در «نهج» آمده است، درباره بيعت خويش فرموده: «و بلغ من سرور الناس ببيعتهم ايّاى آن ابتهج بها الصغير و هدج اليها الكبير و تحامل نحوها العليل و حسرت اليها الكعاب» خ 229 351، شادى مردم در بيعت به من به حدّى رسيد كه كودكان شاد شدند، پيران لرزان لرزان به طرف آن رفتند و بيماران خود را به زحمت مى‌انداختند و دختران جوان (سينه بزرگ شده) سر برهنه به طرف آن دويدند.

هدد

منهدم كردن و منهدم شدن به شدت. شكستن با صداى شديد. «تهديد»: ترساندن، سه مورد از آن در «نهج» آمده است، آنگاه كه حضرت مجتبى صلوات الله عليه در صفين در رفتن به جنگ شتاب مى‌كرد به اصحابش فرمود: «املكوا عنّى هذا الغلام لا يهدّنى فانّى انفس بهذين على الموت» خ 207 323 بگيرند و نگاه داريد اين جوان را تا با كشته شدن پشت مرا نشكند، رجوع شود به «حسن- ملك» «و ما اهدّد بالحرب» خ 22 64 در «هبل» گذشت.

هدر

آواز خواندن كبوتر و برگرداندن صدا در حنجره‌اش و بر وزن (عقل‌

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 1091
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست