نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1090
درباره
رسول خدا 6 فرموده: «ارسله حين فترة
من الرسل و طول هجعة من الامم و اعتزام من الفتن» خ 89 121، خدا آن حضرت را
در وقت خالى بودن دنيا از پيامبران و در طول خواب رفتن امتها و در وقت استوارى
فتنهها، فرستاد. در اينجا «هجعة» در خواب معنوى و ضلالت و بىخبرى به كار رفته
است، همچنين است در خ 158 223. درباره خودش به عثمان بن حنيف مىنويسد: «و يا كل علىّ من زاده فيهجع قرّت عينه اذا اذا اقتدى بعد
السنين المتطاولة بالبهيمة الهاملة» نامه 45 420، اگر اينطور باشد كه على
بن ابى طالب بخورد و بخوابد، چشمش روشن كه بعد از آنهمه سالهاى طول و دراز، تازه
به حيوان بى چوپان اقتدا كرده است.
هجوم
هجوم:
حمله كردن رسيدن به كسى در غفلت او. هشت مورد از آن در «نهج» آمده است، درباره
امامان صلوات الله عليهم اجمعين فرموده: «هجم بهم
العلم على حقيقة البصيرة و باشروا روح اليقين... اولئك خلفاء الله فى ارضه و
الدعاة الى دينه» حكمت 147 علم و دانش بر حقيقت بصيرت بر آنها هجوم كرده و
با روح يقين توأم شدهاند. درباره انبياء فرموده: «و
بعث الى الجنّ و الانس رسله... ليهجموا عليهم بمعتبر من تصرّف مصاحّها و اسقامها»
خ 183 265، رسولان خود را به طرف جنّ و انس فرستاد تا هجوم برند بر مردم (و بيان
كنند براى آنها) با چيزيكه در آن عبرت هست از دگرگونى صحّتها و دردهاى دنيا.
هجن
هجنة:
عيب. قبح. «هجينه» فعل قبيح. تهجين: تقبيح. آن فقط يك بار در «نهج» آمده است، در
مقام موعظه فرموده: «الا فالحذر الحذر من طاعة ساداتكم
و كبرائكم الذين تكبّروا عن حسبهم و ترفّعوا فوق نسبهم و القوا الهجنة على ربّهم»
خ 192 289 هان بترسيد، بترسيد از اطاعت مهتران و بزرگان خود كه به جهت حسب خود
تكبّر كرده و نسب خود را بالاتر دانسته و كار قبيح را به خدا نسبت دادهاند يعنى
با برتر شمردن حسب و نسب خود فعل خدا را در خلقت ديگران قبيح دانستهاند.
هدء
(مثل
عقل) سكون و آرامش. سكون صوت و حركت گويند:
«هدء
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1090