نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1087
جلدته و ابلت النواهك جدّته» خ 83 111 در قبرستان گرو گذاشته شده... حشرات
سمّدار پوست او پاره كرده و پوسانيده عقوبت كنندگان تازگى او را به عمرو بن عاص
درباره معاويه نوشته: «قد جعلت دينك تبعا لدنيا امرء
ظاهر غيّه مهتوك ستره» نامه 39 412، تو دين خود را تابع دنياى كسى كردهاى
كه ضلالتش آشكار و پردهاش دريده شده است.
هتن
(مثل
عقل) ريختن. گويند:
«حهتنت
السماء هتنا و هتونا: صبّت»
فقط يك
مورد از آن در «نهج» آمده است كه درباره بىوفائى دنيا فرموده: «و لم تطلّه فيها ديمة رخاء الّا هتنت عليه مزنة بلاء»
خ 111 165 «طلّ»: باران ضعيف. «ديمة» بارانى كه دوام دارد و بى رعد و برق است
«رخاء» وسعت، گشايش، يعنى دنيا بر انسانى باران وسعت را نبارانده مگر آنكه ابر بلا
بر او ريخته است.
هجد
هجود:
خوابيدن. تهجّد: بيدار ماندن، يك مورد از آن در «نهج» ديده مىشود: «فاتقوا الله عباد الله تقيّة ذى لبّ... اسهر التهجّد غرار
نومه» خ 83 111 يعنى شب زنده دارى، خواب كم او را مبدّل به بيدارى كرده
است.
هجر
(مثل
عقل) و هجران: جدا شدن انسان از انسانى خواه با بدن باشد يا با زبان يا با قلب:
«هجر
الشىء: تركه و اعرض عنه»
هجر (مثل
قفل) هذيان و بىخودى سخن گفتن.: «هجر المريض» يعنى از روى عدم قصد هذيان گفت:
«اهجر فلان» يعنى دانسته و از روى عمد هذيان گفت. در «نهج» به هر دو معنى آمده
است.
به اشعث
بن قيس كه رشوهاى براى حضرت آورده بود فرمود: «اعن
دين اللّه اتيت لتخدعنى امختبط انت ام ذو جنّة ام تهجر» خ 224 347، آيا
آمدهاى مرا از دين خدا بفريبى آيا اختلال مغز دارى يا ديوانه هستى و يا هذيان (و
حرف بيمعنى) مىگوئى به حضرت مجتبى صلوات الله عليه مىنويسد: «ربّ ساع فيما يضرّه من اكثر اهجر و من تفكر ابصر» نامه
3 402، اى بسا كسيكه تلاش مىكند براى ضرر خود هر كس زياد سخن گويد كارش به هذيان
مىكشد، هر كس فكر كند بينا مىشود. در نامه 45 420 فرموده: «طوبى لنفس... هجرت فى الليل غمضها» غمض (مثل
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1087