نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1078
شده را
مثل پيراهن و غره، مقطّع به صيغه اسم مفعول گويند.
ناس
جماعت
مردم. ناس و بشر و انس نظير هم هستند آن از خود مفرد ندارد، مفرد آن انسان است، و
آن به طور زياد در «نهج» آمده است.
نوش
نوش و
تناوش به معنى تناول و اخذ است:
«ناش
الشىء نوشا: تناوله»
آن فقط
يكبار در «نهج» آمده است چنانكه فرموده: «لقد استخلوا
منهم اىّ مدكّر و تناوشوهم من مكان بعيد» خ 221 338، حضرت اين سخن را به
وقت قرائت ﴿«أَلْهاكُمُ
التَّكاثُرُ...»﴾ فرمودهاند، منظور آن است كه: اينها به جاى عبرت
گرفتن از مردگان آنها را از جاى دور اخذ مىكنند، و مفاخره مىكنند به مردگانى كه
از آنها دور شده و رفتهاند، گويند: «استخلى فلان فى حديثه» يعنى حديث خالى از
فائده آورد، معنى كلام آن است كه: خالى كردهاند از ذكر گذشتگان خود، عبرت را چه
عبرتى و اخذ كردهاند گذشتگان را از دور با ذكر مفاخره و غيره،.
نوص
التجاء و
پناه بردن.
«ناص الى
كذا: التجاء»
مناص اسم
مكان است به معنى پناهگاه و مصدر است به معنى پناه بردن، سه مورد از آن در «نهج»
آمده است، به يكى از عموزادهايش كه اموال را دزديده بود مىنويسد: «فكانّك قد بلغت المهدى و دفنت تحت الثرى... و لات حين مناص»
نامه 41 414، اسم «لات» محذوف است يعنى: «و لات الحين حين مناص» نيست آن وقت، وقت
فرار و پناه بردن به جائى.
نوط
(مثل
قول) و نياط: تعلّق. وصلت و نيز چيزيكه از چيزى آويزان شود نياط هم مصدر است و هم
به معنى قلب انسان چهار مورد از آن در «نهج» آمده است، به يك نفر از قبيله بنى اسد
كه گفت: چطور شما را از خلافت منع كردند با آنكه به آن احقّ بوديد فرمود: «و نحن الاعلون نسبا و الاشدّون برسول الله 6 نوطا فانّها كانت اشرة.» خ 162 231، با آنكه ما از لحاظ نسب و خانواده
برتر و از لحاظ تعلّق به رسول خدا محكمتر بوديم، جريان خلافت غصبى بود كه از ما
غصب شد. آنگاه كه شنيد معاويه به زياد بن ابيه نامه مىنويسد تا او را به طرف خود
بكشد
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1078