نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1055
در حكمت
13 فرموده: «اذا وصلت اليكم اطراف النعم فلا تنفّروا
اقصاها بقلّة الشكر» چون اوائل نعمتها به شما رسيد، اواخر آنها را با كمى
شكر از خود دور نكنيد، به اهل كوفه درباره رفتن به بصره مىنويسد: «و انّى اذّكر الله من بلغه كتابى هذا لمّا نفر الىّ»
نامه 57 448، من هر كس را كه نامهام به او رسد به خدا قسم مىدهم كه به سوى من
آيد، به اصحابش فرموده: «فلا تنفروا من الحقّ نفار
الصحيح من الاجرب و البارى من ذى السقم» خ 147 205، دور نشويد از حق مانند
دور شدن آدم صحيح از آبله گرفته و آدم سالم از مريض «طريق
المنافرة» خ 25 راه نفرت و دورى از هم.
نفس
(مثل
عقل) ذات شىء.
طبرسى
فرمايد: نفس سه معنى دارد: تاكيد مثل «جائنى زيد نفسه» ديگرى روح، سوّمى ذات شىء
جوهرى در
صحاح گويد: نفس به معنى روح است: «خرجت نفسه» يعنى روحش خارج شد و نيز به معنى خون
است «نفس سائله» يعنى خون روان شونده.
نفس (مثل
شرف) و تنفّس به معنى گسترش و توسعه يافتن است. نفس كشيدن به همان مناسبت است كه
ريه انسان بزرگ و كوچك مىشود. تنافس و منافست: به معنى رغبت و ميل است «نفيس» پر
ارزش، «نفس» مثل شرف به معنى بخل آيد، موارد بىشمارى از اين ماده در «نهج» آمده
است، در مقام نصيحت فرموده: «ايّها الناس انّ
الدنيا... لا تنفس بمن نافس فيها و تغلب من غلب عليها» خ 178 257، يعنى
دنيا بخيل نيست از اينكه مايل شونده و راغب شونده خود را هلاك كند، بلكه هلاك
مىكند، و هر كس به فكر غلبه بر او باشد، او را مغلوب مىكند. در مقام موعظه به آن
شخص فرمود: «لا تكن ممّن... ينافس فيما يفنى و يسامح
فيما يبقى» حكمت 150، نباش از كسى كه در دنياى فانى شونده، همچشمى و رقابت
و رغبت مىكند ولى درباره آخرت جاويدان مسامحه مىنمايد. و درباره اهل دنيا
فرموده: «يننافسون فى دنيا دنيّة و يتكالبون على جيفة
مريحة» خ 151 210، تنافس: رقابت، همچشمى، رغبت و ميل است، يعنى درباره
دنياى پست رقابت و رغبت مىكنند و بر جيفه بد بو و گنديده خصومت مىنمايند.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1055